چکیده:
اهدای عضو و پیوند اعضاء را میتوان در زمره محسناتی برشمرد که با تدبیر برخی از فقها و مراجعء وجاهت شرعی یافته و
عملی مقبول و پسندیده انگاشته شده است. درعینحال علیرغم اقدامات فرهنگی بسیار پیرامون آهدای عضوء باز هم کمبود
اعضای قابل پیوند در جامعه احساس میشود. اما عظمت این عمل خداپسند و نیکوکارانه و نیاز بیش از پیش جامعه برای عمل
اهدای عضوء آندیشه استفاده از اعضای بدن محکومین به قصاص نفس را در ذهن بارور مینماید. قصاص نفس یکی از حقوقی
است که قانونگذار بهتبع پیروی از شارع مقدس به اولیایدم داده تا بتوانند قاتل را با رعایت شرایط خاص قصاص نمایند.
دراینبین نگاه قرآن به مسئله قصاص در برخی آیات. و تعبیر از آن به حیات و احیاء ما را بیشتر به تحقق این آرمان به فکر
میدارد. کوشش شده است تا در این مقال به بررسی و تتبع در شیوه فعلی قصاص نفس و اعدام پرداخت و با به چالش کشیدن
آن در راستای تغییر شیوه قصاص» راهی را در جهت اهدای عضو توسط محکومین به قصاص نفس گشود. چراکه به نظر میرسد
با توجه به روایات معصومین پیرامون شیوه قصاص و آزهاق نفس قاتل و همچنین مواد قانونی موجود. قانونگذار را میتوان در
انتخاب شیوه قصاص و اعدام این قبیل محکومین آزاد دانست.
خلاصه ماشینی:
اما در مورد جرم قتل عمدی بموجب ماده 381 قانون مجازات اسلامی به اولیایدم اجازه داده شده با اذن ولیامر قاتل را با رعایت شرایطی قصاص نمایند و در ماده 14 قانون اجرای احکام جزاییدرخصوص نحوه اجرای قصاص آمده است که در قتل عمد قاتل را میتوان به طرق زیر قصاص نمود: حلق آویز کردن با چوبه دار کشتن با گلوله آتشین الکتریسیته نحوی دیگر همانگونه که ملاحظه میگردد شاید بتوان عبارت «نحوه دیگر» در ماده و نیز استفاده از بیان حضرت امام را با استفاده از آیه کریمه 32 سوره مائده که میفرماید: «مَن أحیَاهَا فَکأنَّمَا أحیَاءَ النَّاسَ جَمیعاً- هر کس جانی را حیات بخشد به مانند این است که جانهای بیشماری را زندگی بخشیده است» به مرگ در اطاق عمل با کیفیتی خاص تأویل نمود و این نوع مرگ را که امکان استفاده از اعضای محکوم برای پیوند به شخصی دیگر در آن فراهم است، بعنوان یکی ازمصادیق اجرای حکم قصاص شناسایی کرد.
البته از دیدگاه شارع مقدس اسلام در عین اینکه قتل نفس موجب سلب حیات یک انسان است و برای اولیای او نوعی حق شخصی ایجاد میکند که میتوانند در صورتی که مایل باشند بتوانند قاتل را قصاص کنند و اگر خواستند از او خونبها (دیه) دریافت نمایند و یا به کمتر از دیه یا بیشتر از آن رضایت بدهند و یا اصولاً او را مورد عفو و بخشش قرار داده و رهایش سازند.