چکیده:
اشغال ایران در شهریور 1320 و گریز نظامیان و انحلال ارتش ایران؛ ورای همه تبعات نظامی و سیاسی، ضربه به تصویری بود که از ارتش رضاشاهی در اذهان عمومی شکلگرفته بود. ارتش متحدالشکلی که به شکل گستردهای توانسته بود همه گروههای ناراضی داخلی و جنبشهای محلی را سرکوب نماید، اکنون در مواجهه با دشمن خارجی به شکلی عجیب فروپاشید. ادراک چگونگی این شکست از پرسشهای مهم در تاریخ معاصر ایران است. به نظر میرسد این مسئله را باید در ماهیت سلطانی حکومت پهلوی اول جستجو کرد. بر همین اساس سوال اصلی این پژوهش آن است که چگونه ماهیت سلطانی حکومت زمینههای شکست آن در شهریور 1320 را فراهم کرد؟
برای بررسی این موضوع ضمن بهرهمندی از روش توصیفی ـ تحلیلی و گردآوری دادهها بهصورت کتابخانهای و اسنادی، مشخص شد که تاثیر ماهیت سلطانی حکومت بر نظام تصمیمگیری، کارویژههای ارتش و عدم درک درست از نظام بینالملل، شرایط را به سمتی سوق داد که عملا ارتش در شهریور 1320 پیش از هرگونه رویارویی جدی با دشمن، دچار اضمحلال و شکست شد. بهعبارتیدیگر ماهیتا ارتشی که همچون همه اجزای دیگر دولت، در آن همه امور کلی و جزئی «حسبالامر جهان مطاع ملوکانه» انجام میگرفت، نتوانست در مقابل دشمن خارجی مقاومت و ایستادگی کند.
The occupation of Iran in September 1941, and the escape of the military and the dissolution of the Iranian army, regardless of its military and political consequences, was a blow to the image of Reza Shahi's army formed in public opinion. The uniformed army, which had been able to extensively suppress all dissident domestic groups and local movements, now collapsed strangely in the face of a foreign enemy. Understanding this failure is one of the most important questions in contemporary Iranian history. It seems that this issue should be sought in the sultanism nature of the first Pahlavi government. Therefore, the main question of this research is "How did the sultanism nature of the government pave the way for its defeat in September 1941?" To investigate this issue, using the descriptive-analytical method and collecting data by means of library research, it was found that the influence of the monarchical nature of the government on the decision-making system, military functions, and a lack of understanding of the international system, led to the defeat of the army in September 1941 before any serious confrontation. In other words, by nature, an army that like other parts of the government managed all its general and particular affairs "under the command of the monarch" could not resist the foreign enemy.
خلاصه ماشینی:
در ذیل به ذکر برخی از مهمترین آثار سه دسته فوق الذکر خواهیم پرداخت: · دسته اول (تاکید بر عامل غافلگیری): - کتاب «راز پایندگی» مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی - کتاب «تاریخ شهدای ایران از سوم شهریور 1320 تا پایان سقوط هواپیمای ارفع» محمدرضا خلیلی عراقی (1323) - کتاب «تاریخ 25 ساله ارتش شاهنشاهی ایران» ذبیحالله قدیمی (1326) - کتاب «سوم شهریور و نقش ایران در جنگ جهانی دوم» مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی (1356) - کتاب «از سوم تا بیست و پنجم شهریور۱۳۲۰»-داود مؤید امینی (1321) - کتاب «نیمقرن تاریخ ارتش شاهنشاهی ایران» اکبر ساوجبلاغی (1348) · دسته دوم (تاکید بر عامل کمبود امکانات و ضعف تجهیزات): - کتاب «انگیزه؛ خاطراتی از دوران فعالیت حزب توده» غلامحسین بقیعی (1373) - کتاب «تاریخ ارتش شاهنشاهی ایران» محمد نخجوان (1354) - کتاب «تاریخ پنجاه ساله نیروی شاهنشاهی» کاظمی محمد، منوچهر البرز و علی وزیری (2535) - کتاب «خاطرات سرهنگ سید احمد جان فولاد» (1385) - کتاب «گلگلون کفنان»- سرتیپ میرحسین یکرنگیان (1336) - کتاب خاطرات نصرالله انتظام (1373) · دسته سوم (تاکید بر عامل داخلی): - کتاب «رضاشاه و قشون متحدالشکل» باقر عاقلی (1386) - کتاب «شهریور 1320: اسرار حمله متفقین به ایران» محمد علی مجد (1396) - کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» حسین فردوست (1379) - کتاب «اوضاع دربار، ارتش، دولت و کشور در شهریور 1320» گلشائیان عباسقلی، (1364) - مقاله «وضعیت و جایگاه اجتماعی نظامیان در دوره پهلوی اول و تأثیر آن بر واقعه شهریور 1320» سیروان خسروزاده (1398) 1) چارچوب مفهومی: سلطانیسم برای درک مفهوم «سلطانیسم» باید به سراغ اندیشههای ماکس وبر و بهطور خاص دیدگاههای او درباره انواع اقتدار رفت.