چکیده:
مطابق قاعدة امکان اشرف که نزد قاطبه فیلسوفان مسلمان پذیرفته شده، تقدم ممکن برتر بر ممکن فروتر در نظام ایجاد، ضروری است. با توجه به برخی قرائن تاریخ تحول اندیشة فلسفی در جهان اسلام، نخستین بار در حکمت اسلامی، شیخ اشراق به توضیح و اثبات این قاعده و توجه به ابعاد و لوازم آن پرداخته، هرچند رگههایی از محتوای این قاعده در سخنان ارسطو نیز یافت میشود. پس از سهروردی، حکمای دیگری همچون میرداماد و صدرالمتألهین در مکتب فلسفی اصفهان و علامه طباطبایی در دورة اخیر، برای اثبات این قاعده براهینی اقامه کرده و نتایج زیادی را بر آن مترتب دانستهاند. در جستار حاضر ابتدا براهین حکما بر اثبات این قاعده گزارش میشود و سپس به سیر تاریخی آن میپردازیم. نکته قابل اعتنا در این تحلیل آنست که هر چند مضمون اصلی قاعده از بیانی صحیح برخوردار است و بروشنی با موازین فلسفی مطابقت دارد، اما نمیتوان آن را قاعدهیی جدید در فلسفه بشمار آورد بلکه در حقیقت، بیانی مصداقی از اصل سنخیت میان علت و معلول است.
According to the principle of the possibility of the nobler, which is accepted by all Islamic philosophers, the priority of superior possible over lower possible in the system of making is necessary. Given the existing evidence in the history of the evolution of philosophical thought in the world of Islam, Suhrawardi was the first Islamic philosopher who explained and demonstrated this principle and paid attention to its dimensions and concomitants, although there are some traces of the content of this principle in Aristotle’s words. After Suhrawardi, some other philosophers such as Mir Damad and Mulla Sadra in the philosophical school of Isfahan and ‘Allamah Tabataba’i in the contemporary period presented some arguments to prove this principle and referred to several of its consequences. Here, the authors initially report the philosophers’ arguments for demonstrating this principle and then discuss its historical development. The noteworthy point of this analysis is that, although the main content of this principle has been correctly phrased and clearly corresponds with other philosophical principles, it cannot be considered a new principle in philosophy. It is, rather, another form of the principle of the commensurability of the cause and effect.
خلاصه ماشینی:
برهان شیخ اشراق اگرچه سهروردي تقدم وجودی ممکن اشرف بر اخس را امری فطری میشمارد 25 (سهروردی، 1385: 443)؛ اما در عین حال، برای اثبات قاعدة امکان اشرف، بر اساس محال بودن صدور کثیر از واحد، چنین استدلال میکند: يكى از امورى كه شايسته است دانسته شود اينست كه يكى از انگيزههايى كه موجب شده است پيشينيان به وجود اشرف و اكرم در ميان موجودات آسمانى و غيرآسمانى معتقد باشند اينست كه فطرتهاى انسانى شهادت ميدهند كه موجودات بر حسب شرافت خود لباس وجود ميپوشند؛ و چون اين را دانستيم كه از واحد جز واحد صادر نميشود و ميدانيم كه موجود پستتر نيز [بنحوى] از واجب بوجود آمده است و ميدانيم كه در عالم امكان موجود شريفتر هم هست، حال نحوة بوجود آمدن موجود پستتر از سه فرض خارج نیست: فرض اول اینکه موجود پستتر بدون واسطه از واجب پديد آمده باشد، پس موجود شريفتر نميتواند مستقيماً از واجب صادر شود، زيرا واجب وحدانىالذات است (قاعدة الواحد) و پستتر [بنا بر فرض] بدون واسطۀ او (موجود شریفتر) بوجود آمده است.
او در شرح هیاکل النور پس از نقل کلام شیخ اشراق، به فرض سوم این تقریر چنین اشکال میکند: ابطال فرض اخیر (فرض سوم) 26 آنگاه صحیح است که امکان معلول مستلزم امکان علت باشد، در حالیکه چنین چیزی قابل قبول نیست، زیرا واضح است که از بین رفتن صادر اول، ممکن است، اما امکان عدم علت آن، یعنی عدم واجب تعالی، محال است.