چکیده:
فلسفه سیاسی یکی از گرایش های مهم و ممتاز رشته علوم سیاسی در دانشگاه های معتبر جهان به شمار می رود. با این حال برخی از دانشجویان رشته علومسیاسی در بیان تفاوت فلسفه های سیاسی اسلامی، مسیحی و مدرن و مقوله های همگن آن مانند اندیشه سیاسی، نظریه سیاسی، ایدئولوژی سیاسی و... هنوز سؤال دارند. بیشتر نوشته هایی که به تبیین تفاوت ها و قلمروهای ویژه این دانش واژه ها پرداخته است، خالی از ابهام و پیچیدگی نیست. به گونه ای که در برخی موارد ویژگی های اندیشه سیاسی و فلسفه سیاسی به دشواری ردیابی و حتی گاهی جابه جا می شود. از این رو این نوشته تلاش می کند تا به گونه فشرده و گذرا به بیان تفاوت های برخی مفهوم های یاد شده بپردازد.
خلاصه ماشینی:
با اين حال برخـي از دانشـجويان رشـته علـوم - سياسي در بيان تفاوت فلسفه هاي سياسي اسلامي، مسيحي و مـدرن و مقولـه هـاي همگن آن مانند انديشه سياسي، نظريه سياسي، ايدئولوژي سياسـي و...
حکمت حکمت يک واژه عربي و قراني و در بيشتر موارد مترادف و مسـاوي بـا واژه فلسفه به کار برده شده اسـت امـا برخـي فلاسـفه و پژوهشـگران ، ميـان فلسـفه و حکمــت تفــاوت گذاشــته و گفتــه انــد حکمــت شــامل مفــاهيم مجــرد و معقــول مابعدالطبيعه ميشود و نگاه چنداني به عالم ماده و جهان واقع ندارد، در حـالي کـه نگاه فلسفه معطوف به عالم ماده است .
سرانجام فلسفه سياسي بحث از مسايل توصيفي ماهيت و خاستگاه دولت را که در دانش سياسي نيز وجود دارد، به گونه هاي گونـاگون بـه ارزش هـا و غايات زندگيسياسي و بهترين شکل حکومت پيوند ميدهد.
بايد يـادآوري کـرد که روش علم سياست و انديشه سياسي، بسيار متفاوت با روش فلسفه سياسي است .
فلسفه سياسي اگر چه بخشي از انديشه سياسي است ، امـا از چنـد جهت با آن تفاوت دارد: ١- انديشه سياسي عام است و هرنوع انديشه فلسفي و غيرفلسفيسياسي مانند نظريه سياسي، ايدئولوژي سياسي و جامعه شناسيسياسي را در بر ميگيرد، در حالي که فلسفه سياسي تنها انديشيدن فلسفي(تفلسـف و فلسـفيدن !) در بـاره سياسـت را شامل ميشود.
اگر بخواهيم در باب تفاوت ميان انديشه سياسي و نظريه سياسي، سخن بگوييم بايد گفت که نظريه پردازي در سده بيستم به پيروي از توسعه دانش هاي ديگر به وجود آمده است .