چکیده:
با وجود نقل تعداد زیادی از روایات اسباب نزول در مجمع البیان، خطاهای سهگانهی در برخورد با اشکالات متنی و سندی بخش زیادی از روایات اسباب نزول، از دید گزارشی ایشان نسبت به آنها حکایت دارد. با وجود نقدهایی که طبرسی بر تعداد اندکی از متن برخی اسباب نزول تفسیر مجمع وارد نموده، برخورد وی در قبال بخش عمدهی دستهی دیگر، قابل تأمل است؛ در باب متن، موضع سکوت در برابر متونی که با معیارهای قرآن، شأن پیامبر، عقل، تاریخ، اهداف سیاسی و خصومت شخصی قابل نقد است، جلوهگر میشود مورد دیگر، خطای او در نقل تفسیر و مصداق آیات، ذکر متناقض او از اسباب نزول در ذیل برخی آیات و سور، ذکر تاریخ نزول آیات و نیز نقل روایاتی که بیشتر جنبهی داستانی به روایت میدهد و حتی بیتناسبی بعضی دیگر با آیات مربوط، که همگی این موارد را سبب نزول یاد نموده، میتوان نام برد. مورد دیگر، عدم توجه او به حوزهی سند روایات است؛ اشتباه او در منسوب دانستن برخی روایات به امام محمدباقر، عدم ذکر سند و منبع در تعدادی قابل ملاحظه از آنها، عدم گزینش روایت صحیح با توجه به سند و یا راوی و نیز نقل روایت از معاندان معصومین، از آن جمله هستند.
Tabarsi, in the introduction of his commentary, according to the hadith of Thaqalain, considered the Qur'an and the family of the Prophet (PBUH) as a means of guiding the people, which is a sign of the special position of the narration to him. Therefore, despite quoting a large number of narrations revelation causes in this commentary, his threefold mistakes in dealing with textual and documentary problems indicate the commentator’s reportorial point of view in narrations and not the analytical one. Despite Tabarsi's criticisms of a small number of the texts of some of the narrations that have caused the revelation of Majma 'al-Bayyan, his attitude towards most of the narrations is thought-provoking. His position of silence in the face of texts that can be criticized by the criteria of the verses of the Qur'an, the dignity of the Holy Prophet, the intellect, history, political goals and personal hostility, is manifested, and in another case, his mistake in quoting the interpretation and examples of verses, His contradictory mention of the revelation causes under some of verses and chapters, Mentioning the date of revelation of verses as well as narrating the narrations that give more fictional aspect to the narration and even disproportion of some others with related verses, are considered as textual shortcomings in narrating narrations that cause revelation in the interpretation of Majma 'al-Bayan. The commentator's inattention to the field of narration document, including his mistake in attributing some narrations to Imam Mohammad Baqir, not mentioning the document and source in a considerable number of them, not choosing the correct narration according to the document or narrator, and also quoting the narration Among the opponents of the Infallibles, all of them are considered to be the shortcomings of Majma 'al-Bayan.
خلاصه ماشینی:
از اين گذشته ، هرچند که نقد متني روايت ، مورد توجه اسـت ؛ امـا پيرامـون سـند آن هم بحث وجود دارد؛ چرا که با توجه به مکي بودن سورٔە فلـق ، عايشـه در آن زمـان ، بـا پيامبر هنوز ارتباطي نداشـته اسـت (نمـري القرطبـي ، ۱۴۲۷- ۱۴۲۶: ۵۴۵/۲؛ فيروزمنـدي بنـدپي و نريماني ، ۱۳۹۳: ۱۴۷)، و حتي هنوز متولد نشده است تا بتواند گزارشي از سبب نزول آيه اي داشته باشد؛ اين مطلب ، هم از نقل طبرسي در ذيل آيات افک در سوره نور کـه عايشـه خود را دختري کم سن و سال توصيف نموده (طبرسـي ،۱۳۷۲: ۲۰۶/۷)، و هم با توجـه بـه اينکه سورٔە فلق جزء اولين سور نازل شده در مکه و سورٔە نور، جزء سور مـدني اسـت ، فهميده مي شود.
اگر هم بحث تکـرر نـزول در ميان باشد، بايد گفت که به تکرار نزول اين آيه هم نه در مجمـع البيـان کـه در منـابع ديگر هم تصريح نشده است و از طرف ديگر، پيرامون آيۀ ۵۳ سورٔە زمر بايد گفت کـه عجيب است که خود طبرسي ، در تفسير همين آيه مي گويد: «درسـت نيسـت کـه ايـن آيه ، دربارٔە «وحشي » نازل شده باشد؛ زيرانزول اين آيه در مکه بوده و وحشـي پـس از ساليان دراز اسلام آورده است ؛ اما در پاسخ بايد گفت که ممکـن اسـت ايـن آيـه بـر او خوانده شده و باعث اسلام او گشته است » (طبرسي ،۱۳۷۲: ۷۸۵/۸)، نکتۀ قابل تأمـل ايـن است که اگر صاحب مجمع البيان ، خود بر اين مسئله واقـف بـوده ، چـرا در ذيـل سـبب نزول آيۀ ۴۸ سورٔە نساء که پيش از سورٔە زمر است و تفسيرش پيش از آن بوده ، سکوت کرده است ؟ البته اين عکس العمل دوگانۀطبرسي ، درشمار برخورد متناقض او با برخي از روايات سبب نزول است که از اين قبيل موارد، در ضمن نقدهاي ديگري کـه متوجـه اشتباه طبرسي ، در حوزٔە نقل برخي اسباب نزول است ، ذکر خواهد شد.