چکیده:
نگاهی کوتاه به ادوار تمدن اسلامی، نشان از تاثیر حاکمیت دولتهایی است که هر یک به زعم خود، مدعی اعتلا و توسعه تمدنی بودهاند. مستندات تاریخی بغداد قرن چهار و علاوه بر آن، تحلیلهایی که از جانب مورخان، تمدنپژوهان و فیلسوفان تاریخ و دیگران به دست آمده، حاکی از رشد و گسترش تمدن در مقایسه با دیگر دورههاست. این پژوهش با در نظر گرفتن پیش فرض مستشرقان مبنی بر ارتقای بینظیر حوزههای گوناگون عمرانی عهد عضدالدوله دیلمی مانند ساخت اماکن درمانی و فرهنگی؛ شهرسازی و احیای ویرانی ها؛ توجه به مرمت مشاهد مقدسه و در نهایت امنیت در این عصر؛ سعی دارد تا با استفاده از منابع و متون اصیل و تحلیلهای جانبی، به کشف انگیزههای عمرانی این حاکمیت بپردازد. از ثمرات چنین مطالعاتی، استخراج رابطه تنگاتنگ رفتار تمدنی با بقا و دوام حکومت هاست
A brief look at the periods of Islamic civilization shows the influence of the rule of states, each of which, in its own opinion, has claimed the rise and development of civilization. Historical documents of Baghdad in the fourth century, as well as analyzes by historians, civilizationalists, philosophers of history, and others, indicate the growth and expansion of civilization compared to other periods. This study, taking into account the Orientalists' assumption based on the unparalleled promotion of various civil fields in the era of Az-Dawla Dailami, such as the construction of medical and cultural sites; Urban planning and restoration of ruins; Attention to the restoration of the sacred observation and finally security in this age; It tries to discover the civil motives of this government by using original sources and texts and side analyzes. One of the fruits of such studies is the extraction of a close relationship between civilized behavior and the survival of governments
خلاصه ماشینی:
اين پژوهش با در نظر گرفتن پيش فرض مستشرقان مبني بـر ارتقـاي بـينظيـر حوزه هاي گوناگون عمراني عهد عضدالدوله ديلمي مانند ساخت اماکن درماني و فرهنگي؛ شهرسازي و احياي ويرانيها؛ توجه به مرمت مشاهد مقدسه و در نهايت امنيت در اين عصر؛ سعي دارد تا بـا اسـتفاده از منـابع و متون اصيل و تحليل هاي جانبي، به کشـف انگيـزه هـاي عمرانـي ايـن حاکميـت بپـردازد.
با توجه به اين که سـال وفـات رازي را بـين سـال هـاي ٢٩٠ تـا ٣٢٠ق نوشته اند و عضدالدوله ديلمي در سال ٣٣٨ ق در شـيراز و در سـال ٣٦٧ق در بغـداد جلـوس کرده و بناي بيمارستان را از سال ٣٦٨ ق آغـاز نمـوده اسـت ؛ بنـابر ايـن امکـان ملاقـات رازي بـا عضدالدوله وجود نداشته است و سخن ابن ابياصيبعه کاملا صـحيح مـيباشـد.
اين کتابخانه در آتش سوزي سال ٧٥٥ ق مورد آسـيب جدي قرار گرفت و از جمله کتاب هاي با ارزشي که در اين حادثه از بين رفتـه اسـت ؛ مصـحف سـه جلدي منتسب به امام علي عليه السلام بوده است (مکي سباعي، ١٣٧٣ش : ٢٢٣).
عضدالدوله مقبره اميرالمؤمنين علي عليه السـلام را که ميان بازار قرار گرفته بود و دکان هاي بسياري پيرامون آن ساخته بودند، بازسازي کرد و فرمان داد تـا پـس از مـرگش او را در مجـاورت آن مرقـد مطهر مدفون سازند(ابن طاووس ، ١٣٧٩ش : ١٧).
از جمله اقدامات عضدالدوله در شيراز نيز ميتـوان بـه تعميـر و تجديـد بنـاي قلعـه کوهسـتاني «قهندژ»(سمعاني، ١٣٨٣ق : ج ٥٢٣/١٠ و٥٢٤) اشاره کرد که مقدسي آن را ساخته ي خود عضـدالدوله ميداند(مقدسي، ١٩٩١: ج ٤٤٧/٢).
Translated by Ali Shokouhi, Tehran: Cultural Documents Organization of the Islamic Revolution.