چکیده:
با آغاز محدودیتهای متعدد، تنشها و فشارهای روانی ناشی از پاندمی کرونا ویروس در سراسر جهان، عده قابل توجهی از زنان در تمام کشورها، در معرض تجربه هرچه بیشتر انواع خشونتهای خانگی قرار گرفتهاند. این خشونتها به نوبه خود و با ابتلای خشونتدیده به نوعی اختلال اضطرابی و تضعیف تابآوری و قدرت خودکنترلی به شرایط روحی ویژهای میانجامد که احتمال بروز رفتارهای مجرمانه را در خشونتدیده افزایش میدهد. درست به همین دلیل و از منظر مولفههای روانشناسی و اخلاقیِ مسئولیت کیفری، مرتکب (خشونتدیده) فاقد مسئولیت و یا مسئولیت کامل کیفری است. مقاله حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی یکی از مهمترین الزامات گفتمان تقنینی ایران را در باب مسئولیت کیفری یعنی قاعدهگذاری صحیح حقوقی در چارچوب یک الگوی جنسیتمحور برای حمایت از زنان خشونت-دیدهای که تحت تأثیر تجربه مکرر خشونت، نشانگان اختلال اضطرابی و به تبع آن از دست دادن کنترل مرتکب قتل همسر یا شریک آزارگر خود میشوند، به بحث میگذارد. آنچه از منظر حقوق تطبیقی، از پیش در گفتمان تقنینی بسیاری از نظامهای حقوقی دنیا و با پیشبینی دفاع «از دست دادن کنترل» صورت پذیرفته و با آغاز همهگیری کرونا ضرورت و اثربخشیِ آن در حمایت از بزهدیده خشونت بیش از پیش معلوم گشته است.
Starting many restrictions, tensions, and stresses caused by the corona virus pandemic around the world, a significant number of women in all countries are exposed to more and more forms of domestic violence. This violence, by causing psychological damage and perceptual, biological and behavioral problems, and consequently weaken resilience and the power of control, leads to special mental conditions that increase the likelihood of criminal behavior in the abused person. However, from the perspective of the psychological and ethical components of criminal responsibility, the perpetrator has no or full criminal responsibility due to post-traumatic stress disorder. Accordingly, using descriptive-analytical research method, the present article intends to address one of the most important requirements of Iran's legislative discourse on criminal liability, namely proper laws within a gender-based model to support abused women who are affected by repeated experiences of violence, anxiety disorder and consequently loss of control and kill their abuser eventually. From the perspective of comparative law, what has been done for a long time in the legislative discourse of many legal systems of the world by predicting the defense of "loss of control" that the need and effectiveness of this defense, has become increasingly apparent with the corona pandemic.
خلاصه ماشینی:
بـه تبـع تجربـه ی بیش از پیشِ خشونت در شرایط کنونی، این دسته از بزه دیدگان در معـرض ابـتلا بـه نـوعی اختلال اضطرابی به نـام اخـتلال فشـار روانـی پـس آسـیبی (Posttraumatic stress disorder) هستند؛ اختلالی که در نتیجه ایجاد مشکلات ادراکی، زیستی و رفتاری با تضعیف تـاب آوری روانی و به تبع آن قدرت کنترل درونی خشونت دیده در شـرایط پرمخـاطره ، از یـک طـرف میتواند موجب کوتاه تر شدن چرخه خشونت و تجربه آسیب های بیشتر بر بزه دیده گـردد و از طرف دیگر او را مستعد خشونت ورزی، رفتارهـای مجرمانـه و مشخصـاً قتـل همسـر یـا شریک آزارگر سازد١٢.
موضوعی که در وضعیت موجود لزوم توجه دوباره و بیشتر قانونگذار به آن دوچندان اسـت ؛ چرا که شرایط اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی ناشـی از همـه گیـری ویـروس کرونـا خـود به تنهایی موجب افزایش فشار روانی و تنش در افراد شده است و درسـت بـه همـین دلیـل این دفاعیات که از جمله نهادهای حقوق کیفری عمومی هستند که بحث جنسیت بیش تـرین تأثیر را در آن ها دارد، به دلیل توجیه رفتارهای مجرمانه بزه دیده خشونت ، در شـرایط کنـونی بحران جهانی کرونا که احتمال ارتکاب جرم از سوی بزه دیده با کـاهش قـدرت تـاب آوری، افزایش یافته بیش از پیش به محل توجه قانونگذاران دنیا تبدیل شده است .