چکیده:
این تحقیق با هدف فهم و تفسیر زنان از خشونت خانوادگی و ابعاد چندگانه آن با روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی تفسیری، با ابزار مصاحبه عمیق صورت گرفت. جامعه آماری این تحقیق کلیه زنان مراجعهکننده به دادگاه خانواده مجتمع قضائی شهید باهنر تهران بودند که با استفاده از نمونهگیری هدفمند انتخاب و پس از مصاحبه با 25 تن از زنان مورد خشونت واقعشده دادهها به اشباع رسید. نتایج تحقیق نشان داد؛ از دیدگاه زنان مورد تحقیق خشونت در سه نوع بر علیه آنان اعمال شده است؛ خشونت فیزیکی، خشونت نهادی/قانونی و خشونت اقتصادی. در خشونت فیزیکی عامل خشونت که عمدتاً شوهران بودند با واردکردن ضربه یا پرتاب چیزی موجب آسیب و جراحات بدنی به زنان مورد تحقیق شده بودند. در خشونت نهادی یا قانونی قانونگذار برخی از حقوق زنان را حذف و از لحاظ قانونی نوعی خشونت حقوقی اعمال میگردد. در خشونت اقتصادی نیز به عنوان سومین نوع خشونت به عدم تصمیمگیری زنان یا اجازه زنان در مشارکت در اموراقتصادی و حق دخل و تصرف در اموال گفته میشود.
The aim of this study was to understand and interpret women's domestic violence and its multiple dimensions with a qualitative method and interpretive phenomenological approach, using in-depth interview tools. The statistical population of this study was all "women referring to the family court" of Shahid Bahonar Judicial Complex in Tehran who were selected using purposive sampling and after interviewing 25 women who were abused. Saturation arrived. The research results showed; From the perspective of the women surveyed, violence has been used against them in three ways; Physical violence, institutional / legal violence and economic violence. In physical violence, the perpetrators, most of whom were husbands, inflicted bodily harm on the women under investigation by hitting or throwing something. In institutional or legal violence, the legislature eliminates some of women's rights and legally uses some form of legal violence. In economic violence, the third type of violence is the lack of decision-making by women or the permission of women to participate in economic affairs and the right to encroach on property.
خلاصه ماشینی:
این نسبت در اغلب کشورها بین ۱۰ تا ۵۰ درصد بود (10 :2008 ,Family Health International) خشونت در دوران حاملگی نیز یکی از مصادیق مهم خشونت علیه زنان است ( Bullock and 477 :2002 ,Cubert).
تقدس خانواده و نگهداری اطلاعات مربوط به آن در چهاردیواری خانه، اساس نظریهی پنهان کاری را تشکیل می دهد که از علت های استمرار خشونت علیه زنان می باشد سالاری فر، ۱۳۸۸)، بنابر این نگاه خصوصی تلقی شدن خانواده سبب می شود تا نسبت به ساختار قدرت در خانواده و سلطههایی که از طرف مرد بر زن در آن اعمال می شود چشم پوشی شود (وزارت کشور، ۱۳۸۳)، در حالی که خشونت خانوادگی با توجه به این که در محیط خانواده به وقوع می پیوندد و چون میان افرادی رخ می دهد که به سبب صمیمیت، ارتباط خونی یا قانونی به یکدیگر پیوند خورده اند، جرم وابسته به جنسیت خاص محسوب می گردد که مردان به زنان روا می دارند.
این نظریه پردازان رفتارهای خشونت آمیز را بـه سـان یادگیری رفتارهای پیچیده می دانند (ساروخانی، ۱۳۷۹) این نظریه از یک طرف بر روی تجارب فرزندان خانواده و مشاهدهی رفتار خشن تاکید می کند و از طرف دیگر مطرح می کند که در خانواده ها تفاوتهایی در جامعه پذیری جنسیتی وجود دارد که باعـث مـی شـود دختران و پسران با هنجارهای متفاوت جامعه پذیر شده و هر یک نقش جنسیتی خاص خود را یاد بگیرد (2011:237,Testa et al) بنابراین یادگیری کودکان در خانواده همراه با جامعه پذیری جنسیتی متفاوت و از طریق ساختار اجتماعی صورت می گیرد در میزان خشونت افراد بیشتر واقع می شود (مرادی، ۱۳۸۶؛ 2000 ,Harris).