چکیده:
پوچی مفهومی است مهم که در آثار بسیاری از اندیشمندان دوران مدرن مطرح شده است. آلبر کامو یکی از نویسندگانی است که در آثار خود به این مفهوم توجه داشته و در آثارش به مفاهیمی همچون عصیان، تکرار و مرگ پرداخته است. رمان بیگانه یکی از اصلیترین آثار کامو میباشد که در آن به مفهوم پوچی در بطن زندگی مدرن توجه شده است. از سویی دیگر مفهومی وجود دارد که به آن شیوارگی گفته میشود که با مفهوم پوچی تفاوتهایی مهم و اساسی دارد. نگارندگان در این تحقیق به بررسی و مطالعهی تطبیقی مفهوم پوچی با شیوارگی در دو اثر بیگانۀ آلبر کامو و بوف کور صادق هدایت پرداختهاند.
نگارندگان در این تحقیق به این نتیجه میرسند که اگرچه رمان بوف کور صادق هدایت اثری قابل توجه است اما نمیتوان آن را یک اثر پوچگرایانه قلمداد کرد و بیشتر میتوان آن را اثری در وضعیت شیوارگی تحلیل و بررسی کرد. این در حالی است که اثر بیگانۀ آلبر کامو را میتوان نمونهی کامل یک اثر پوچگرایانه معرفی کرد. به نظر میرسد معمولا خوانندگان و حتی منتقدان بین مفهوم پوچی و شیوارگی دچار سوء تعبیر و اشتباه میشوند. هر قدر که پوچی مفهومی ایجابی و دارای کنش فعال و بینش روشن در گفتگو با دیگر آثار و تفکرات است، شیوارگی مفهومی جبری، سلبی و فاقد بینش وکنش مشخص با دیگر تفکرات و موضوعات است.
Absurdity is an important concept that has been proposed in the works of many modern scholars. Albert Camus is one of the authors who has paid attention to this concept in his works and has dealt with many other concepts such as rebellion, repetition, and death. The Stranger is one of the main works of Albert Camus in which the concept of absurdity in the heart of modern life is considered. On the other hand, there is a concept called objectification that has important and fundamental differences from the concept of absurdity. In this study, the concept of absurdity and objectification is considered comparatively in Stranger by Albert Camus and Bouf-e-koor by Sadegh Hedayat. In this study, we finally conclude that although Sadegh Hedayatchr('39')s novel the Bouf-e-koor is remarkably considered as an absurdist work in Iran, it can be further analyzed as a work in the state of objectification. Albert Camuschr('39') Stranger, however, can be considered a perfect example of an absurdist work. Readers and even critics often seem to misunderstand the concept of absurdity and objectification. As much as absurdity is a positive concept with active action and clear insight in dialogue with other works and thoughts, objectification is radical, negative, and lacks clear insight and interaction with other thoughts and topics.
خلاصه ماشینی:
گروه زبان انگلیسی، واحد آباده ، دانشگاه آزاد اسلامی، آباده ، ایران دریافت : ١٤٠٠/١/١٥ پذیرش : ١٤٠٠/٤/٢٧ چکیده پوچی مفهوم مهمی است که در آثار بسیاری از اندیشمندان دوران مدرن مطرح شده است ؛ ازجمله آلبر کامو در آثار خود به این مفهوم توجه کرده و به مفاهیمی همچون عصیان ، تکرار و مرگ نیز پرداخته است .
نگارندگان در این تحقیق به بررسی و مطالعۀ تطبیقی مفهوم پوچی با شیءوارگی در دو اثر بیگانه ی آلبر کامو و بوف کور صادق هدایت پرداخته اند.
مطالعۀ تطبیقی نگارندگان این تحقیق نشان میدهد مفهوم پوچی در بیگانه ی کامو همراه با توانایی انسان در تصمیم گیری و اختیار است ؛ اما مفهوم شیءوارگی در بوف کور هدایت با جبر و ناتوانی فرد برای تغییر همگام و همراه شده است (پوینده ، ١٣٩٦: ٤١٧).
آگاهی از مرگ یا بیاهمیت بودن مرگ (در پوچی و شیءوارگی) مرگ موضوعی است که اگرچه متفاوت ، هم در رمان بیگانه ی آلبر کامو و هم در بوف کور صادق هدایت دیده میشود؛ با این حال ، نقش و اهمیت مرگ در این دو اثر تفاوت هایی دارد.
اما موضوع مرگ در بوف کور صادق هدایت متفاوت با بیگانه ی آلبر کامو است .
٣. نتیجه در این تحقیق ، به تفاوت و تحلیل تطبیقی مفهوم پوچی با شیءوارگی در بیگانه ی آلبر کامو و بوف کور صادق هدایت پرداختیم و در ادامه این آثار را در سطح کنش و گفت وگوی شخصیت ها ارزیابی کردیم و در پایان بررسی بینش (تفکر) در این دو اثر را درنظر داشتیم .