چکیده:
توسعه از گذر تغییرات ساختاری و صنعتیشدن مسائل مربوط به فقر، بیکاری و نابرابری را در سطوح ملی و جهانی حل میکند. با این حال، تحقق این امر مستلزم وجود فرهنگ مبتنی بر صلح، مسالمت، تحمل، مدارا، مشارکت، عقلانیت، و نیز سازوکارهای نهادینهی دموکراتیک است. در این مقاله تلاش خواهد شد تا به پرسشهای زیر پاسخ داده شود: ماهیت توسعه صلحمحور چیست؟ از چه عناصری تشکیل شده است؟ چگونه این الگوی توسعه میتواند به مردمسالاری کمک کند؟ فرضیه پژوهش بر این مبنا است که صلح، مردمسالاری، و توسعه سه رکن اصلی پارادایم توسعه صلحمحور هستند که دولت، صاحبان سرمایه و جامعه مدنی در تعامل سازنده با یکدیگر میتوانند به تحقق این پارادایم و مردمسالاری کمک کنند. نگارنده میکوشد با نقد رهیافت رایج نئولیبرال بر مبنای اقتصاد بازار، بر اهمیت این مقولهها، و پیوند و ارتباط متقابل آنها در چارچوب رهیافتی بدیل، انتقادی و کلگرایانه از منظر اقتصاد سیاسی تاکید شود. یافته اصلی پژوهش نشان میدهد که الگوی توسعه صلحمحور میتواند راه را برای مردمسالاری هموار کند؛ و باید مثلث جدیدی با سه رکن، «دولت، سرمایه یا بخش خصوصی، و جامعه مدنی» برای تثبیت و تحکیم فرایند توسعه دموکراتیک بهوجود آید.
Peace, democracy, and development are three major pillars of peace-oriented Peace, democracy, and development are three major pillars of peace-oriented development that this article trys to underline their mutual linkages through criticizing the neo-liberal approach based on market economy.State, capital, and civil society can realize this paradigm through productive interaction with each other. Development by structural changes and industrialization solves the problems of poverty, unemployment, and inequality at both national and international levels, but the realization of development requires a culture of peace, co-existence, toleration, participation, and rationality, and also institutional mechanisms of democracy. This article through a critical and holistic approach and a political economy perspective deals with the concerns related to poverty and deprivation of poor people and nations and the necessity of releasing them from underdevelopment, violence, war, extremism, oppression,and arbitrary rule, and the realization of peace, security, welfare, prosperity, liberty, and justice for all human beings.
خلاصه ماشینی:
توسعه صلح محور و ارکان آن 1* سيد احمد موثقي استاد، دانشکده حقوق و علوم سياسي ، دانشگاه تهران چکيده توسعه از گذر تغييرات ساختاري و صنعتي شدن مسائل مربوط به فقر، بيکاري و نابرابري را در سطوح ملي و جهاني حل مي کند.
اگر در ذهن و نوع نگاه و جهان بيني فرد به صورتي هولوگرافيک ، صلح و دموکراسي و توسعه با همه ملزومات آنها اولويت داشته باشند، آن گاه مي توان اميدوار بود که وي رابطه سازنده و مولدي با افراد ديگر و جامعه برقرار کند، با نظم و ساماني از درون خود به سمت تعامل با محيط پيرامون خود حرکت کند، با نظم هستي و اکوسيستم و نظم اجتماعي همراه شود، و با حل مسالمت آميز منازعات ، در عين رقابت سازنده ، همکاري وهمياري را در سطوح محلي ، ملي و جهاني دنبال کند.
توسعه در بعد فردي و خرد، به معناي «شکوفايي گل وجود انسان »، و در بعد اجتماعي ، و کلان به معناي تحقق و افزايش ظرفيت توليدي جامعه به گونه اي است که بيشترين ميزان ثروت براي بيشترين تعداد افراد، يعني همه مردم ، از گذر صنعتي شدن ، فراهم شود، تا ديگر فقر و نياز و کمبود وجود نداشته باشد، و همگان به سطح طبقه متوسط و بالاتر برسند (موثقي ، ١٣٩٨).
در واقع ، در اينجا سه رکن دولت ، سرمايه و جامعه مدني بايد هر کدام در يک تقسيم کار تخصصي و اجتماعي مناسب در يک رابطه همپوشان ، مولد و مکمل هم قرار گيرند که تنظيم اين رابطه ، از جمله رابطه قدرت و ثروت ، از منظر اقتصاد سياسي و اقتصاد توسعه امکان پذير است .