چکیده:
پهلوانان حماسی جهت پیروزی در کارزارها به ترفندهایی میاندیشند که یکی از آنها بهره بردن از بانگ بسیار بلند یا نعرههای مهیب است. بانگ، فریاد یا نعره کشیدن در میدان جنگ، هنری غریزی است که انسانها به تقلید از حیوانات درنده برای تسلّط روانی بر هم آوردِ خویش و هراس انداختن در دلِ دشمن از آن استفاده میکردند. در واقع بانگ زدن نوعی سلاح برای قهرمانان اساطیری است که در شاهنامه فردوسی و منظومههای حماسی پس از آن به فراوانی دیده میشود. این جستار در پی آن است که نقش نعره و بانگ در پیروزی و شکست شخصیتهای حماسی را بررسی کردهو کاربردهای دیگر بانگ از جملههنگام ترس، ناراحتی، خشم، شادی و هیجان رادر شاهنامه، گرشاسبنامه، کوشنامه، بیژننامه و دیگر منظومههای حماسی مورد تحلیل قرار دهد البته گاهی سرداران جنگی برای تشجیع سربازان، افرادی را مأمور میکردند که با فریاد زدن، نکاتی را بیان کنند که باعث برانگیختن آنها برای مبارزه شود که این حالت نیز در این مقاله مورد توجه نویسندگان قرار گرفته است.
Epic heroes think of tricks to win campaigns, one of which is to take advantage of very loud shouts or terrible screams. Shouting or screaming on the battlefield is an instinctual art that humans used to imitate predators to mentally control their intruders and intimidate the enemy. In fact, shouting is a kind of weapon for mythological heroes that can be seen in Ferdowsi's Shahnameh and epic poems after it. This paper seeks to examine the role of screaming and shouting in the victory and defeat of epic characters and other uses of shouting such as when fear, sadness, anger, joy and excitement in Shahnameh, Garshasbnameh, Koushenameh, Analyze biographies and other epic poems. Of course, sometimes warlords, in order to encourage soldiers, instructed people to shout things that wouldouts and roars of the heroes in the epics after Shahnameh until the ninth centurywould motivate them to fight, which is also the case in this article. Authors are located.
خلاصه ماشینی:
فصل نامه ي علمي زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد فسا س ١٢، ش ١ (پياپي ٢٥)، بهار ١٤٠٠ شاپا: ٨٤٥٧-٢٢٥١ صص : ١١٨-٩٩ غريو و خروش پهلوانان در حماسه هاي پس از شاهنامه تا قرن نهم عليرضا طالبان دانشجوي دکتري زبان و ادبيات فارسي ، واحد ياسوج ، دانشگاه آزاد اسلامي ، ياسوج ، ايران دکتر محمدهادي خالق زاده (نويسنده ي مسئول ) استاديار گروه زبان و ادبيات فارسي ، واحد ياسوج ، دانشگاه آزاد اسلامي ، ياسوج ، ايران دکتر مهدي فاموري استاديار گروه زبان و ادبيات فارسي ، واحد ياسوج ، دانشگاه آزاد اسلامي ، ياسوج ، ايران چکيده پهلوانان حماسي جهت پيروزي در کارزارها به ترفندهايي مي انديشند که يکي از آنها بهره بردن از بانگ بسيار بلند يا نعره هاي مهيب است .
اين جستار در پي آن است که نقش نعره و بانگ در پيروزي و شکست شخصيت هاي حماسي را بررسي کردهو کاربردهاي ديگر بانگ از جملههنگام ترس ، ناراحتي ، خشم ، شادي و هيجان رادر شاهنامه ، گرشاسب نامه ، کوش نامه ، بيژن نامه و ديگر منظومه هاي حماسي مورد تحليل قرار دهد البته گاهي سرداران جنگي براي تشجيع سربازان ، افرادي را مأمور مي کردند که با فرياد زدن ، نکاتي را بيان کنند که باعث برانگيختن آن ها براي مبارزه شود که اين حالت نيز در اين مقاله مورد توجه نويسندگان قرار گرفته است .
حامد مهاجر در مقاله اي با عنوان «موسيقي گفتار به مثابۀ امر روان شناختي » (١٣٨٦) که در شمارة ٧٤ مجلۀ هنر و معماري چاپ شده است از نگاه روانشناسي به مقولۀ صدا توجه کرده اما ارتباطي با حيطۀ ادبي ندارد پس با احصايي که نگارندگان به عمل آوردند، اثري ديده نشد که به شکلي مستقل ، جوانب مختلف بانگ و نعره در حماسه را بررسي کرده ِ ِ باشد به همين سبب اين موضوع بديع به نظر مي رسد.