چکیده:
با همهگیری رسانههای اجتماعی و دموکراتیک شدن دسترسی به فضای مجازی، شاهد تشدید مسائلی همچون نفرتپراکنی جنسیتی و زنستیزی هستیم؛ پژوهش حاضر درصدد بررسی راهبردهای گفتمانی غالب در بازتولید کلیشههای زنستیزانه در توییتر، از سوی کاربران ایرانی و واکاوی این مسئله است که فضایی توییتر، آگونیستی یا فضایی آنتاگونیستی است. این پژوهش با بهرهگیری از نظریه «فنای نمادین زنان» بهعنوان چارچوب نظری و آرای شانتال موفه، روش تحلیل گفتمانی «وداک» و نمونهگیری هدفمند نظری از توییتهای منتشرشده در توییتر صورت گرفته است. نتایج نشان میدهد که زنستیزی در باب خانهداری، محدودیت زنان، جملات موهنِ زنستیز به مردان، نسبت دادن صفات زننده، بیخردی و کلیشههای جنسیتی درباره زنان رخ میدهد و توییتر با اینکه به سبب تعاملی بودن توانسته است فضا را رقابتی کند، محتوای منتشر شده در آن، حاکی از ژرفبودگی بعد آنتاگونیستی امر سیاسی است که به تعارضهای سیاسی ـ جنسیتی، وجههای خصومتمدار میبخشد درواقع توییتر، نهتنها نتوانسته در باب برابریهای جنسیتی و گفتوگویی به ثبات برسد بلکه باعث تقویت فضایی آنتاگونیستی شده است که به بیان موفه، حکایت از شکست در تحقق دموکراسی دارد. بهعبارتدیگر، این رسانه از مدیریت فضا ناتوان بوده و دوگانه مرد/ زن بهمثابه دیگری، در آن شدت بیشتری یافته است.
Today, we can see increasing problems such as gender hatred and xenophobia, with the spread of social media and the democratization of cyberspace access. The aim of the article is the dominant discourse strategies in reproducing anti-feminist stereotypes on Twitter by Iranian users and to study whether the Twitter space is agonistic or antagonistic. The theoretical framework of The research is "symbolic annihilation of women" with regard to Chantal Muffe’s point of view. The research conducted by the method of discourse analysis of Ruth Wodak and the samples were selected by purposeful sampling way from tweets published on Twitter. The results showed that misogyny occurs in terms of housekeeping, women restraint, abusive sexist remarks, attributing vulgar traits, irrationality, and gender stereotypes about women. Although Twitter has been able to make the space competitive due to its interactivity, the content published in it shows the depth of the antagonistic dimension of politics, which gives politico-gender conflicts a hostile aspect. In fact, Twitter has not only failed to stabilize gender equality and dialogue, but has also strengthened the antagonistic atmosphere that, according to Muff, indicates a failure in the realization of democracy. In other words, this medium is incapable of managing space, and the male / female duality, as the "other", has intensified in it.
خلاصه ماشینی:
درواقـع فضـاي مجـازي و به ويـژه توييتر تبديـل بـه امکانـي بـراي تقبيـح زنانگـي و زن سـتيزي شـده اند چنان که هشـتک ها و توييت هـاي فـراوان آنهـا در نکوهـش و تخريـب و سـرکوب زنان و دختـران در آن هسـتيم به نحوي کـه سـازمان عفـو بين الملـل ١١ را بـر آن داشـته اسـت در گزارشـي (٢٠١٨) بـا عنـوان «توييتر سـمي : فضاي سـمي بـراي زنان » ضمن مسـموم خواندن فضـاي توييتـر مدعي شـود کـه اين شـبکه نتوانسـته به حقـوق آنلاين زنـان احترام بگـذارد.
بااين حـال ، بـه بـاور موفـه در تعارض هـاي آنلاين نيز بـا افراط در «امـر سياسـي ١» (يعنـي خصومت مـداري در خلـق جوامـع انسـاني ) و کمبـود در «سياسـت » (مجموعـه اعمـال و نهادهايـي کـه هـدف آنهـا سـازماندهي همزيسـتي انسـاني اسـت ) مواجهيـم ، بـه هميـن دليـل ، بـراي وي مهـم اسـت که يـک تعارض (در اينجـا زن سـتيزي ) آگونيسـتيک و سـازنده يـا آنتاگونيسـتي و مخرب اسـت و به تحقـق دموکراسـي کمـک مي کنـد يـا خير؟ بـا اين اوصـاف بايـد ديد که آيـا فضاي مجـازي را مي تـوان اسـباب تحقـق دموکراسـي (رقابـت سـازنده ) در نظـر گرفـت يا وجـه خصومت سـاز آن باعـث واژگونـي ايـن امـکان و به حاشـيه رانـدن فعاليت هاي زنان شـده اسـت ؟ هـدف پژوهـش حاضـر، پي بـردن به اين مهم اسـت که آيا فضاي ايجاد شـده از طريق توييتر، فضايي آگونيسـتي و رقابتي اسـت يا آنتاگونيسـتي و خصومت مدارانه ؟ همچنيـن درصـدد فهـم راهبردهاي گفتماني برسـاخت زنان و سـرکوب آنـان و نيل بـه شـناخت تفاوت هايـي اسـت کـه در ايـن رسـانه تعاملـي و رسـانه هايي ماننـد تلويزيـون وجـود دارد.