چکیده:
گروه طالبان یکی از بازیگران موثر در تحولات کشور افغانستان بوده و در دو دهه گذشته تلاش کرده
است تا به هر نحو ممکن, امارات اسلامی خود را احیا کند. طالبان که آمریکا را طرف اصلی خود
تلقی میکرد. در پای میز مذاکره حاصر شد و اجازه نداد تا نمایندگان دولت اشرف غنی در مذاکرات
حضور داشته باشد. برخلاف تحلیلهایی که مدعی مشارکت طالبان در آینده قدرت در افغانستان
بودند. روند تحولات به خوبی نشان از جدیت رهبران طالبان برای تشکیل نظام اسلامی مدنظر دارد؛
چرا که طالبان تاکنون از هیچ یک از خواستههای خود عدول نکرده و همچنان بر خطوط قرمز و
پیششرطهایش تاکید کرده است. امضای توافق صلح بین آمریکا و طالبان در ۱۰ اسفند ،۱۳۹۸
روند تحولات افغانستان را وارد فاز جدیدی ساخت و عملا هریک از بازیگران، رویکردها و مواضع
خود را نسبت به این روند اعلام کردند که در این پژوهش بدان پرداخته شده است. البته امضای
توافق نامه صلح میان آمریکا و طالبان، ملاحظات جمهوری اسلامی ایران را درپی داشت و اعلام
کرد که توافق صلح پایدار در افغانستان تنها با گفتوگوی بینالافغانی واقعی و با مشارکت گروههای
سیاسی آن کشور از جمله طالبان و با در نظر گرفتن ملاحظات کشورهای همسایه افغانستان به
دست خواهد آمد؛ نه در توافق دوحه که تنها منافع طالبان و آمریکا مدنظر قرا رگرفته است.
The Taliban group has been one of the most influential actors in the
developments in Afghanistan and has been trying to revive its Islamic
Emirate in any way possible for the past two decades. The Taliban, which
saw the United States as its main opponent, came to the negotiating table and
did not allow representatives of Ashraf Ghani's government to attend.
Contrary to analyzes claiming that the Taliban's future involvement in power
in Afghanistan, the course of events clearly shows the seriousness of the
Taliban leaders in establishing an Islamic system; Because the Taliban has
not backed down from any of its demands so far, it has also emphasized its
red lines and preconditions. The signing of the peace agreement between the
United States and the Taliban on March 31, 2017, entered the process of
developments in Afghanistan into a new phase and practically each of the
actors announced their approaches and positions towards this process, which
is discussed in this study. Of course, the signing of the US-Taliban peace
agreement was a consideration for the Islamic Republic of Iran, which stated
that a lasting peace agreement in Afghanistan could only be achieved
through genuine inter-Afghan dialogue with the participation of political
groups, including the Taliban and with Considerations of Afghanistan's
neighbors will be obtained; Not in the Doha agreement, but only in the
interests of the Taliban and the United States.
خلاصه ماشینی:
البته امضای توافقنامه صلح میان آمریکا و طالبان، ملاحظات جمهوری اسلامی ایران را درپی داشت و اعلام کرد که توافق صلح پایدار در افغانستان تنها با گفتوگوی بینالافغانی واقعی و با مشارکت گروههای سیاسی آن کشور، از جمله طالبان و با در نظر گرفتن ملاحظات کشورهای همسایه افغانستان به دست خواهد آمد؛ نه در توافق دوحه که تنها منافع طالبان و آمریکا مدنظر قرار گرفته است.
( Kathy Gilsinan, 2020) طالبان نیز طی برگزاری گفتوگوهای صلح همواره بر تأمین اهدافی مانند مذاكره مستقیم با آمریكا، ارائه جدول زمانی برای خروج نیروهای خارجی از افغانستان، حذف نام گروه طالبان و رهبران آن از لیست سیاه گروههای تروریستی سازمان ملل و آمریكا، تغییر قانون اساسی افغانستان و تشکیل حکومت اسلامی، ارائه تضمین برای عملی شدن توافقات صلح، آزادی همه زندانیان طالبان از زندان و به رسمیت شناختن دفتر طالبان در قطر تأکید داشتند.
هـ) ساختار احتمالی که بعد از توافق شکل میگرفت چه بسا ترکیبی از ساختار مد نظر طالبان، آمریکا، دولت افغانستان و البته پاکستان به عنوان بازیگر اصلی بود این در صورتی بود که ساختاری به وجود میآمد که منافع چهار بازیگر درگیر مذاکرات را تأمین کند، در این صورت طالبان باید از خواسته اصلی خود کوتاه میآمد و اولویت اول خود را کنار میگذاشت و اولویت زهرا محمودی، راهبردهای جمهوری اسلامی ایران در خصوص مذاکرات صلح آمریکا و طالبان، دی 1398.