چکیده:
نگرش شهید صدر به دو موضوع «علم اقتصاد اسلامی» و «معرفتهای موضوعی»، مسیله چالشبرانگیز مطالعات اقتصاد اسلامی و معرفتشناسی است. کیفیت ارتباط این دو موضوع، از پرسشهای بنیادین در روششناسی علم اقتصاد اسلامی است. در این مقاله، با تحلیل کلام شهید صدر، سازوکار استفاده از معرفتهای موضوعی در نظریهپردازی در علم اقتصاد اسلامی تشریح میشود. در نگرش شهید صدر، قواعد رفتاری اقتصادی در جامعه اسلامی، موضوع علم اقتصاد اسلامی است. قواعد رفتاری اقتصادی، شیوههای خاص رفتار اکثریت مردم در بیشتر موارد است که دارای ماهیت، علل یا آثار اقتصادی باشد. نظریهپردازی در علم اقتصاد اسلامی، به معرفتهای موضوعی متکی است. معرفت موضوعی، شناختهای ناظر به واقعیات عینی است؛ شناختهایی که تحقق تدریجی دارد و توان نفی نقیض خود را ندارند. منابع معرفت موضوعی عبارتاند از: محسوسات شامل دیدنیها و شنیدنیها، و شهود، یعنی تفاسیر مردم از دانشها، گرایشها و تواناییهایشان. معرفت حسی و شهودی، در شناخت قواعد رفتاری اقتصادی موجود در جامعه اسلامی کاربرد دارد. نظریهپردازی در علم اقتصاد اسلامی، مبتنی بر سازوکار اصولی استظهار، با استظهار مفاهیم رفتارهای اقتصادی محقق میشود.
Martyr Sadr's attitude towards the two subjects of "Islamic economics" and "thematic knowledge" is a challenging issue in the Islamic economics and epistemological studies. The quality of the relationship between these two issues is one of the fundamental questions in the methodology of Islamic economics. Analyzing the views of Martyr Sadr, this paper explains the mechanism of using thematic knowledge in theorizing in Islamic economics. In Martyr Sadr's view, the rules of economic behavior in Islamic society are the subject of Islamic economics. Rules of economic conduct are specific behaviors of the majority of people in most cases that have an economic nature, causes, or effects. Theorizing in Islamic economics relies on thematic knowledge. Thematic knowledge is cognitions that observe objective facts; cognitions that have a gradual realization and cannot deny their contradiction. The sources of thematic knowledge, sensations, including visual, audible and intuitive sensations, that is, people's interpretations of their knowledge, inclinations, and abilities. Sensory and intuitive knowledge is used to understand the rules of economic behavior in Islamic society. Theorizing in Islamic economics, based on the underlying mechanism of istihaz (exposing), is realized by exposing the concepts of economic behaviors.
خلاصه ماشینی:
علم، اصطلاحات گوناگوني دارد که براساس آن، داراي مجموعهاي از قضاياي کلي (عامّ، ثابت و دائمي) يا جزئي (خاصّ، مقطعي و موقت)، و حقيقي (ناظر به واقعيت موجود) يا اعتباري (ناظر به واقعيت مطلوب) است (مصباح، 1394، ج1، ص68) و همه اين اصطلاحات، در اقتصاد اسلامي مابازا دارد؛ هرچند شهيد صدر همه را با عنوان علم اقتصاد نميشناسد؛ بلکه برخي را بهعنوان «مذهب اقتصادي بهمثابه قضاياي کلي ناظر به وضع مطلوب» (صدر، 1421ق، ج5، ص124؛ همو، 1382، ص365؛ قاسمياصل، 1396، ص120) يا «سياست اقتصادي بهمثابه قضاياي جزئي ناظر به وضع مطلوب» (صدر، 1382، ص631 و 659ـ692؛ قاسمياصل، 1398، ص164و171) ميشناسد.
شناخت موضوع علم اقتصاد اسلامي منوط به شناخت ديدگاه شهيد صدر درباره چهار ويژگي اقتصاد اسلامي است: نخست اينكه مذهب اقتصادي اسلام اهداف واقعي دارد؛ زيرا در نظامها و قوانين خود بهدنبال اهدافي است که با واقعيت انسانيت و طبيعت انساني، انگيزهها، و خصايص عمومي آن هماهنگ است و دائماً در نظر دارد که در قوانين خود در خلأ سير نکند و کمتر يا بيشتر از ظرفيت و امکانات انسان قانوني قرار ندهد (ر.
بنابراين موضوع تحليل در علم اقتصاد اسلامي، رويههاي باثبات رفتار اختياري اقتصادي در سطح جامعه است (قاسمياصل، 1397، ص48)؛ زيرا اگر رفتارهاي انساني بهطور نسبي باثبات باشند و بهصورت قاعده درآيند، ميتوان آنها را موضوع تحقيقات علمي قرار داد؛ يعني ادله و قوانين حاکم بر آنها را تبيين کرد؛ نسبت آنها را با هنجارهاي مذهبي توضيح داد؛ براساس آنها، رفتارها و رخدادهاي آينده را پيشبيني و در صورت نياز براي تغيير آن، سياستگذاري کرد.
نتيجهگيري بر مبناي آراي شهيد صدر، نظريهپردازي در علم اقتصاد اسلامي، بهمعناي کشف يا تعريف معاني و علل تحقق قواعد رفتاري اقتصادي در جامعه اسلامي است.