چکیده:
پیشرفت در حوزه فناوریهای مالی در دهههای اخیر به تغییر شیون مختلف زندگی مردم و دولتها منجر شده و تحولات شگرفی در نظام پولی کشورها ایجاد کرده است. یکی از این فناوریها، ارزهای رمزنگاریشده است؛ با توجه به سرعت همهگیری آن در جوامع اسلامی، لازم است تا ماهیت این پدیده نوظهور و تنظیمگری آن توسط فقه انجام شود. بنابراین لازم است دستگاه فقه ماهیت و کارکردهای اقتصادی این پدیده را با دقت شناسایی کند تا زمینه برای استنباط حکم شرعی بهکارگیری آن را در روابط اقتصادی روشن کند. لذا به دلیل نوظهور بودن این مسیله، ابتدا با مراجعه به منابع کتابخانهای، محتوای تحت وب و همچنین ترجمه مقالات بینالمللی دیگر به موضوعشناسی پرداخته شده است و سپس ابعاد فقهی آن، با مراجعه به مبانی غنی فقه شیعه در دو سطح معامله و معدنکاوی تبیین شده است. در آخر نیز چالشهای مطرحشده توسط خبرگان مالی اسلامی و مراجع عظام تقلید احصا شده است. برایناساس وجود شبهاتی مانند «لاضرر»، «نفی سبیل»، «وجود هک و سایبری» و بسیاری از چالشهای دیگر که میتواند رادعی در مشروعیت آن محسوب شود، مورد بررسی قرار گرفته است.
Advances in financial technology in recent decades have brought about great changes in the governments and the people's way of life and have brought about dramatic changes in the monetary system of countries. One of these technologies is cryptocurrency. Due to its spread in Islamic societies, it is necessary to understand the nature of this emerging phenomenon and its regulation by jurisprudence. To provide the conditions for deducing the jurisprudential ruling and its application in economic relations, it is necessary for the jurisprudence system to accurately identify the nature and economic functions of this phenomenon. Using desk-research method, web content as well as other international articles, given the newness of this issue, the jurisprudential aspects of this issue have been explained based on the rich foundations of Shiite jurisprudence at both levels of trade and mining. Finally, the challenges of this debate have been identified from the perspective of Islamic financial experts and the great authorities. Accordingly, the doubts such as, la Dharar (do not inflict), Nafi-e-sabil rule, (denying the domination of unbelievers over believers), the possibility of hacking and many other challenges that can be seen as a barrier to its legitimacy have been explored.
خلاصه ماشینی:
به همین جهت به پول مجازی قابل تبدیل، غیرمتمرکز میگویند؛ چراکه کلیه فرایندهای آن، ازجمله ثبت و تأیید تراکنشها به جای اینکه توسط نهاد مرکزی انجام گیرد، از طریق افراد و با سازوکار علوم ریاضی و رمزنگاری صورت میپذیرد؛ به عبارت دیگر، در سازوکار این پول نیاز به اعتماد به هیچ نهادی نیست و الگوریتمهای ریاضی و رمزگذاری، صحت معاملات را تأیید میکنند و هیچ کاربری نمیتواند در شبکه تغییر ایجاد کند (نارایانان، 2014، ص 32).
میتوان گفت در این راه موفق هم شدهاند؛ زیرا توانستند ارزی به نام بیتکوین را مطرح کنند که امروزه ارزش بسیاری دارد و مرجع مبادلات بسیاری در جهان نیز قرار میگیرد؛ اگرچه هنوز آنطور که باید، فراگیر نشده است؛ اما از حجم مبادلات بسیار بالایی برخوردار است؛ زیرا سهولت بسیاری را برای استفادهکنندگان به ارمغان آورده، بهصورتیکه اگر بخواهیم دلار و بیتکوین را مقایسه کنیم، باید بگوییم دلار قابلیت خرج کردن دارد، اما در کارت ناشناس نیست؛ 3 تا 7 روز طول میکشد تا از نهادهای واسط به کشوری دیگر منتقل شود؛ قابل جعل و چاپ غیرمجاز است؛ قابل سرقت است؛ تورم آن دارای ثبات نیست؛ غیرمتمرکز نیست؛ قابلیت تقسیمپذیری زیاد ندارد؛ هرچقدر بخواهید چاپ میشود و تورم ایجاد میکند و ارزش را به حداقل میرساند؛ بجز خرج کردن هیچ کاربرد دیگری ندارد و بعد از مدتی مندرس شده و یا کثیف میشود؛ درحالیکه ارز رمزنگاریشده هیچکدام از ضعفهای شمرده شده را نداشته و بسیار قابل اتکاست؛ زیرا کاملاً ناشناس است، قابل جعل نیست، تورم در آن راه ندارد و از ثبات تورمی بهرهمند است؛ قابلیت تقسیمپذیری بسیاری دارد، بهصورتیکه 1 عدد بیتکوین میتواند به 100 میلیون واحد تقسیم شود.