چکیده:
کارآفرینی یک حرفه نیست بلکه فراتر از آن یعنی یک سبک زندگی یا یک علم است که پیوسته همراه کارآفرین است و بر کل زندگی او تاثیر میگذارد؛ از انتخاب دین گرفته تا انتخاب همسر، شغل و روش انجام کارهایش. کارآفرینان به سبک خاصی زندگی میکنند و به روش مخصوصی با مسائل و مشکلات و پدیدهها برخورد میکنند. آنها یک زندگی کارآفرینانه دارند که ممکن است در این زندگی کسب و کار کارآفرینانهای داشته باشند یا نداشته باشند. هدف از تحقیق حاضر تعیین ارتباط بین خودکارآمدی کارآفرینی (انگیزش و آموزش، خلاقیت و نوآوری، ریسک پذیری، مهارتهای کارآفرینی (مدیریتی، فنی و رهبری)، تجربه حرفهای و استقلال طلبی، منبع کنترل) و سبک زندگی در جهت تحقق قصدکارآفرینی دانشجویان و کارکنان دانشگاه علمی کاربردی جهاددانشگاهی استان مرکزی– شعبه نیم ور در سال تحصیلی۹۶-۹۵ بود. روش تحقیق مورد استفاده توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل۱۴۰ نفر از دانشجویان بود، که از این تعداد بر اساس فرمول محاسبه حجم نمونه کرجسی و مورگان (۱۹۷۰) تعداد ۱۰۳ نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدهاند. ابزار جمع آوری دادهها شامل۴پرسشنامه با عنوان سبک زندگی (LSQ)، مهارتهای کارآفرینی اسمیت، خودکارآمدی کارآفرین ولینان و چن و لورز، قصدکارآفرینی دی نابل و مک گی بود. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که بین سبک زندگی و قصد کارآفرینی با متغیرهای خلاقیت و نوآوری (۳۹/۰=r و۰۲/۰p≤)، تجربه حرفهای و استقلال طلبی (۷۵/۰=r و۰۳/۰p≤)، ریسک پذیری (۵۴/۰=r و۰۰۹/۰p≤)، مهارتهای کارآفرینانه (۸۲/۰=r و۰۰۰/۰p≤)، انگیزش و آموزش (۸۱/۰=r و۰۰۶/۰p≤) و منبع کنترل (۹۵/۰=r و۰۴/۰p≤) رابطه معنادار وجود دارد. به عبارت دیگر، هر چه سبک زندگی بالاتر باشد، انگیزه پیشرفت و آموزش، خلاقیت و نوآوری، ریسک پذیری و مهارتهای کارآفرینی (مدیریتی، فنی و رهبری) نیز بالاتر است و رابطهای میان سبک زندگی با متغیرهای منبع کنترل، تجربه حرفهای و استقلال طلبی وجود دارد و قصد کارآفرینانه و خودکارآمدی کارآفرینانه بیشتر دانشجویان و کارکنان مورد بررسی در حد متوسط است.
کارآفرینی یک حرفه نیست بلکه فراتر از آن یعنی یک سبک زندگی یا یک علم است که پیوسته همراه کارآفرین است و بر کل زندگی او تاثیر میگذارد؛ از انتخاب دین گرفته تا انتخاب همسر، شغل و روش انجام کارهایش. کارآفرینان به سبک خاصی زندگی میکنند و به روش مخصوصی با مسائل و مشکلات و پدیدهها برخورد میکنند. آنها یک زندگی کارآفرینانه دارند که ممکن است در این زندگی کسب و کار کارآفرینانهای داشته باشند یا نداشته باشند. هدف از تحقیق حاضر تعیین ارتباط بین خودکارآمدی کارآفرینی (انگیزش و آموزش، خلاقیت و نوآوری، ریسک پذیری، مهارتهای کارآفرینی (مدیریتی، فنی و رهبری)، تجربه حرفهای و استقلال طلبی، منبع کنترل) و سبک زندگی در جهت تحقق قصدکارآفرینی دانشجویان و کارکنان دانشگاه علمی کاربردی جهاددانشگاهی استان مرکزی– شعبه نیم ور در سال تحصیلی۹۶-۹۵ بود. روش تحقیق مورد استفاده توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل۱۴۰ نفر از دانشجویان بود، که از این تعداد بر اساس فرمول محاسبه حجم نمونه کرجسی و مورگان (۱۹۷۰) تعداد ۱۰۳ نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدهاند. ابزار جمع آوری دادهها شامل۴پرسشنامه با عنوان سبک زندگی (LSQ)، مهارتهای کارآفرینی اسمیت، خودکارآمدی کارآفرین ولینان و چن و لورز، قصدکارآفرینی دی نابل و مک گی بود. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که بین سبک زندگی و قصد کارآفرینی با متغیرهای خلاقیت و نوآوری (۳۹/ ۰=r و۰۲/۰p≤)، تجربه حرفهای و استقلال طلبی (۷۵/ ۰=r و۰۳/۰p≤)، ریسک پذیری (۵۴/ ۰=r و۰۰۹/۰p≤)، مهارتهای کارآفرینانه (۸۲/ ۰=r و۰۰۰/۰p≤)، انگیزش و آموزش (۸۱/ ۰=r و۰۰۶/۰p≤) و منبع کنترل (۹۵/ ۰=r و۰۴/۰p≤) رابطه معنادار وجود دارد. به عبارت دیگر، هر چه سبک زندگی بالاتر باشد، انگیزه پیشرفت و آموزش، خلاقیت و نوآوری، ریسک پذیری و مهارتهای کارآفرینی (مدیریتی، فنی و رهبری) نیز بالاتر است و رابطه ای میان سبک زندگی با متغیرهای منبع کنترل، تجربه حرفه ای و استقلال طلبی وجود دارد و قصد کارآفرینانه و خودکارآمدی کارآفرینانه بیشتر دانشجویان و کارکنان مورد بررسی در حد متوسط است.
Entrepreneurship is not a profession, but beyond that, it is a lifestyle or a science that is constantly associated with the entrepreneur and affects his entire life; from choosing religion to choosing a spouse, job and method of doing it. Entrepreneurs live in a special style and deal with problems and issues in a special way. They have an entrepreneurial life that they may or may not have entrepreneurial business in their life. The aim of this study is to determine the relationship between entrepreneurial self-efficacy (Motivation and education, creativity and innovation, risk-taking, entrepreneurial skills (managerial, technical and leadership) , professional experience and independence, source of control) and lifestyle in order to achieve students and employees entrepreneurship intention at University of Jahad Applied Sciences in Markazi province- Nimvar branch in 95-96. The used research methodology was survey. The statistic population was consisted of 140 students. Among this number 103 were selected as a sample by using Krejcie and Morgan (1970). Data was collected through four questionnaires namely lifestyle (LSQ) , Smiths entrepreneurial skills, entrepreneur self-efficacy of Vlinan, Chen and Lurz, entrepreneurship intention of de Noble and McGee. The results showed that there is a significant relationship between the lifestyle and the entrepreneurship intention with creativity and innovation (r=0. 39 and p≤0. 02) , professional experience and independence (r=0. 75 and p≤0. 03) , risk-taking (r=0. 54 and p≤0. 009) , entrepreneurial skills (r=0. 82 and p≤0. 000) , motivation and education (r=0. 81 and p≤0. 006) and source of control (r=0. 95 and p≤0. 04). In other words, the higher lifestyle, the higher motivation of improvement and education, creativity and innovation, risk-taking, entrepreneurial skills (managerial, technical and leadership) and there is a relationship between lifestyle and source of control, professional experience and independence. Besides, the entrepreneurial intention and entrepreneurial self-efficacy of most students and employees are average.