چکیده:
تروریسم بهعنوان پدیدهای اجتنابناپذیر، کنشگران رسمی و غیررسمی سیستم بینالملل را به شکل مستقیم و غیرمستقیم درگیر خود کرده است و بهتدریج گستره جغرافیایی اقدامات تروریستی بیشتر شده است. این مقاله با بررسی توان پاسخدهی نظریههای مطرح در عرصه سیاست بینالملل نسبت به تحول مفهومی تروریسم، بهدنبال ارائه پاسخ به این پرسش است که مهمترین مشخصههای تحول نظری از تروریسم کلاسیک به مدرن کدامند؟ برهمیناساس با بیان اینکه، نظریات مطرح در عرصه سیاست بینالملل، نتوانسته تروریسم نوین را بهخوبی تحلیل کنند، این فرضیه را مورد ارزیابی قرار داده است که براساس نگاهی سیستمی و چندسطحی باید گفت که بهدنبال فرایند جهانیشدن و تغییر در نظام بینالملل، گسست و تحول نظری در مفهوم تروریسم نوین نسبت به نوع کلاسیک ایجاد شده است. برهمیناساس، مهمترین مؤلفههای گسست و تحول نظری تروریسم کلاسیک به تروریسم نوین عبارتند از: افزایش تهدیدات، عمومیتیافتن و موسعشدن، تغییر در ماهیت و کارکرد، اهمیتیافتن تروریسم سازمانی، شبکهای و سایبری، گستردگی جغرافیایی تروریسم بینالمللی و تغییر در واکنش کنشگران نسبت به تروریسم بینالمللی. این پژوهش از نوع نظری است و روش پژوهش، تبیینی و شیوه گردآوری دادهها مبتنیبر منابع کتابخانهای و اینترنتی است.
As an inevitable phenomenon, terrorism has directly and indirectly engaged the formal and informal actors of the international system, and has gradually expanded the geographical scope of terrorist acts. This research is intended to assess the capability of the theories of international politics to respond to the conceptual transformation of terrorism, and to try to provide an answer to this question: “What are the most important features of the theoretical transformation of classical terrorism to modern terrorism?” With this in mind, due to the fact that theories in the field of international politics have not been able to analyze modern terrorism well, we tried to test the hypothesis that, there is a theoretical rupture in the concept of modern terrorism compared to the classical type following the process of globalization and change in the system International on the basis of systemic and multilevel views. Accordingly, the most important components of the theoretical transformation and of classical terrorism compared to modern terrorism are: increase of threats, generalization and expansion, change in the nature and function, importance of organizational, networking and cyber terrorism, geographical spread of international terrorism and change in activists' reaction to international terrorism. This is a theoretical research following explanatory method whose data are collected on the basis of library and internet resources.
خلاصه ماشینی:
اين مقاله با بررسي توان پاسخ دهي نظريه هاي مطرح در عرصه سياست بين الملل نسبت به تحول مفهومي تروريسم ، به دنبال ارائه پاسخ به اين پرسش است که مهم ترين مشخصه هاي تحول نظري از تروريسم کلاسيک به مدرن کدامند؟ برهمين اساس با بيان اينکه ، نظريات مطرح در عرصه سياست بين الملل ، نتوانسته تروريسم نوين را به خوبي تحليل کنند، اين فرضيه را مورد ارزيابي قرار داده است که براساس نگاهي سيستمي و چندسطحي بايد گفت که به دنبال فرايند جهانيشدن و تغيير در نظام بين الملل ، گسست و تحول نظري در مفهوم تروريسم نوين نسبت به نوع کلاسيک ايجاد شده است .
با بهره گيري گروه هاي تروريستي از ابزارها و فناوريهاي جديد سايبري و گسترش جرايم سازمان يافته ديجيتالي، ميزان آسيب پذيري دولت ها افزايش يافته و آنها با تهديدات غيرقابل پيش بيني و پيچيده اي روبه رو هستند (٢٠١٥ ,Omar &Dawson ).
Understanding Terrorism: Challenges, Perspectives, and Issues نقش تروريسم را به ويژه در ارتباط با امنيت براساس نظريات ، حوادث و عکس العمل هاي جديد تبيين کند.
آيندلي ١ و روزنا در جهانيشدن ، امنيت و دولت ـ ملت : پارادايم هاي درحال گذار٢ براساس تحليل تحولات به وجود آمده در شکل گيري جهان آشوب زده و بحران زا، معتقدند که تروريسم جهاني به عنوان دستاورد نظري و عملي اين وضعيت آشوب زده گريزناپذير است .
گروه هاي وابسته به اين جريان در شرق آفريقا و جنوب و جنوب شرق آسيا فعال شده و شعاع اقدامات خود را فراتر از خاورميانه و اروپا گسترش داده اند ( Country Reports on ٢٥ - ٢ :٢٠٢٠ ,٢٠١٩ Terrorism).