چکیده:
دولت ـ ملتسازی، روندی است که در آن یک کشور تلاش میکند ازطریق انباشت قدرت و توسعه ظرفیت نهادی، خودمختاری، حاکمیت و استقلال خود را کسب و حفظ کند. چنین هدفی با دستیابی به اشباع سرزمینی، همبستگی ملی و ثبات سیاسی میسر میشود. این روند به دلایلی در اکثر کشورهای غرب آسیا بهصورت موفقیتآمیزی طی نشده و دولت و ملت بر هم منطبق نیستند. از مهمترین این دلایل میتوان به ساختگیبودن این کشورها و سربرآوردن آنها از قراردادهای بعد از جنگ جهانی اول اشاره کرد که این امر مشکلات و چالشهای زیادی برای این کشورها بهوجود آورده است. دراینراستا این سؤال مطرح میشود که روند دولت ـ ملتسازی در کشورهای غرب آسیا با چه چالشهایی روبهرو بوده است؟ فرضیه این است که چالشهای داخلی و خارجی مختلفی مانند وجود شکافهای قومی، مذهبی و نژادی، عدم شکلگیری و تثبیت هویت ملی، عدم استقرار ساختارهای دموکراتیک و نیز عدم حل اختلافات سرزمینی با کشورهای همسایه و مداخله خارجی برای این کشورها بهوجود آمده است. همچنین هیچ طرح و مدل فراگیری برای پیشبرد فرایند دولت ـ ملتسازی و برونرفت از مشکلات و بحرانهای این منطقه وجود ندارد. در این مقاله سعی شده است یک طرح تحلیلی کلی جهت تبیین فرایند و چالشهای پیش روی روند دولت ـ ملتسازی در این منطقه ارائه شود. در این مسیر مقاله حاضر از نوع توصیفی ـ تبیینی بوده که بهصورت اسنادی و با روش کتابخانهای اطلاعات و دادهها جمعآوری شده است.
Nation-state establishment is a process wherein a country makes an attempt to gain and maintain its autonomy, sovereignty, and independence through the development of its power and institutional capacity. Such a goal can be achieved by gaining territorial saturation, national solidarity and political stability. This process has not reached a successful condition in most West Asian countries, and the governments and for some reasons, the nations do not match properly. An essential reason for these cases relates to the improper creation of these countries and their emergence from Post-World War I treaties, resulting in so many problems and challenges for these countries. The question arising here relates to the problems and challenges that nation-state building process has caused in West Asian countries. The hypothesis of this research involves the fact that various internal and external challenges such as ethnic, religious and racial variations, lack of a stable structure and solidarity of national identity, lack of democratic structures and having no resolution for territorial disputes with neighboring countries, and foreign intervention in the affaires of these countries have caused these problems. Moreover, no inclusive plan and model has been presented to accomplish the process of state-nation building and solving the problems and crises in the region. This research is aimed at providing a general analytical model for explaining the process and the challenges facing the nation-state building process in the region. This is a descriptive-explanatory research whose data are collected by reviewing the documents through library technique.
خلاصه ماشینی:
دراين راستا اين سؤال مطرح ميشود که روند دولت ـ ملت سازي در کشورهاي غرب آسيا با چه چالش هايي روبه رو بوده است ؟ فرضيه اين است که چالش هاي داخلي و خارجي مختلفي مانند وجود شکاف هاي قومي، مذهبي و نژادي، عدم شکل گيري و تثبيت هويت ملي، عدم استقرار ساختارهاي دموکراتيک و نيز عدم حل اختلافات سرزميني با کشورهاي همسايه و مداخله خارجي براي اين کشورها به وجود آمده است .
در اغلب کشورهاي اين منطقه اولاً به دليل فقدان دموکراسي و استبداديبودن حکومت ها و در درجه دوم بنا به دلايلي همچون بحران هاي اقتصادي و سياسي، ضعف دولت مرکزي و ورشکسته بودن آنها به طورکلي مشکلات ساختاري مانند بيکاري، بيسوادي و غيره ، جامعه مدني تشکيل نشده است (سعادت و ديگران ، ١٣٩١: ٧٨).
دولت سازي در اکثر کشورهاي غرب آسيا که با پديده هرج ومرج ، بينظمي، بحران و خشونت مواجهند، درابتدا ضروري است تا امنيت و ثبات به وجود بيايد و اين امر محقق نميشود مگر با تشکيل يک دولت مقتدر که از نيروهاي نظامي و امنيتي و تشکيلات پليسي نيرومندي شکل گرفته باشد، زيرا عدم همگوني قومي، مذهبي و نژادي و اختلافات عمده اي را که از اين رهگذر شکل گرفته است ، نميتوان در وهله اول به طرق مسالمت آميز و گفتگو و تفاهم بين اين گروه ها شکل داد.