چکیده:
در این مقاله تلاش شده است که با استفاده از نظریه دنیای هنر هوارد بکر، دنیای هنر فرش اراک شناسایی و تحلیل شود. بکر معتقد است برای فهم جامعهشناسانة هنر، باید هنر را فعالیتی جمعی ببینیم. در این مقاله موضوع جمعی بودن فعالیت هنری، در مورد هنر فرش منطقة اراک مورد مطالعه قرار گرفته است. روش تحقیق کیفی بوده و گردآوری اطلاعات در آن به روش میدانی و اسنادی انجام شده است. به منظور گردآوری تصاویر قدیمی فرش و سایر دادههای اطلاعاتی، از کتابهای تخصصی، گزارشها، منابع مکتوب و پایگاههای اطلاعاتی معتبر استفاده شد. در بخش میدانی، طی چندین سفر به کانونهای مهم بافت در منطقه، گفتگوهایی با طراحان، بافندگان، فروشندگان و کارشناسان فرش اراک، پیرامون ویژگیهای هنری و فنی بافت، معانی نقوش و همینطور باورها و مناسک و روابط اجتماعی مرتبط با فرش در جامعه و فرهنگ انجام شد.مطالعه بر روی سه حوزه تولید، توزیع و مصرف هنر فرش اراک و روابط میان آنها، نشان داد که نه تنها تولید فرش، یک فعالیت هنری جمعی است، بلکه هر یک از مشارکتکنندگان در این دنیای هنر به اندازه سهم خود بر روی محصول نهایی که همان فرش است، اثر گذاشته و شکل و معناهای نهفته در آن را تعیین میکنند. همچنین، این هنر نه تنها در دل جامعه بوجود آمده و بنابراین از آن متاثر است، بلکه به واسطه رابطه تعاملی و متقابل تنگاتنگی که با جامعه دارد، بر آن تاثیر هم میگذارد.
In this article, an attempt has been made to identify and analyze the world of Arak carpet art using Howard Becker’s theory of art world. Becker argues that to understand sociology of art, we must see art as a collective activity. In this article, the issue of collective artistic activity about the art of carpet in Arak region is studied. A qualitative research method was applied using techniques of documentary field studies. Data collection has been done through gathering related documents such as books, and other sources. This was completed using field study including active observation, talking with people active in this field and taking notes. Having several trips to important centers of weaving in the region, we talked to designers, weavers, sellers add experts of Arak carpet. The question asked included subjects such as technical characteristics of weaving, the meanings of patterns as well as beliefs, rituals and social relations in the carpet art world. All these were considered relating to the society and its culture. Study on the three areas of production, distribution and consumption of Arak carpet art world showed that not only carpet production is a collective art activity, but also each of the participants in this art world influences the final product, which is the carpet, and determines its shape and hidden meanings. In addition, this art is not only produced in the society and is therefore affected by it, but also affects it due to its close interaction and close relationship with society.
خلاصه ماشینی:
يافته ها نشان داد که نه فقط توليد فرش ، يک فعاليت هنري جمعي است ، بلکه هر يک از مشارکت کنندگان در اين دنياي هنر به اندازه سهم خود بر روي محصول نهايي که همان فرش است ، اثر گذاشته و شکل و معناهاي نهفته در آن را تعيين ميکنند.
اما در دهه هاي اخير به دليل روند صنعتيشدن منطقه اراک و تغيير شيوه زيست اجتماعي، حضور فرش به عنوان يک عنصر هويت بخش جمعي و ارزشمند در ميان مردم کم رنگ تر شده است و به همان نسبت ارتباط حسي نسل جديد با ارزش هاي زيباييشناختي، معنايي و بار فرهنگي که همواره با توليد و مصرف فرش دست بافت در ميان مردم بازتوليد ميشد، دچار گسست گرديده است .
دسته اول آن هايي است که به رابطه ميان آثار هنري عامه با فرهنگ پيرامونشان پرداخته اند که از اين منظر به رويکرد مردم شناسي هنر نزديک هستند (ايزدي جيران ، ١٣٨٨ و ١٣٩١؛ قاني، ١٣٩٢؛ زکريايي کرماني، ١٣٩١؛ احمدي، ١٣٩١؛ سهرابي، ١٣٩٦؛ رضوي، ١٣٩١؛ جمالي، ١٣٨٨و رنجبر، ١٣٩١).
/ تصوير ٢: قالي افشان ساروق مهاجران (صوراسرافيل ، ١٣٩٥: ١٧٥) دسته دوم ، طرح هاي يک دوم است که در اين نوع از فرش ها، طراح تنها يک دوم متن فرش را طراحي ميکند و نيم ديگر توسط بافنده بافته ميشود.
همان طور که هگن بارت (١٣٧٧) توضيح داده ، شرکت زيگلر به عنوان يکي از شرکت هاي خارجي فعال و تأثيرگذار در توليد فرش منطقه اراک، تلاش زيادي براي هماهنگ کردن فرش اراک با زيباييشناسي مصرف کنندگان اروپايي کرد که منجر به تغييراتي در اندازه و طرح و نقشه قاليها شد.