چکیده:
اخلاص، انفراد است؛ یعنی از همه بریدن و به خدا پیوستن و بر بساطِ محبت نشستن و مرغ تیزپروازِ آمال و علایق را پَرکندن. عارف نباید بهعبادات ِخویشمغرور و متکی باشد؛ چونخودبین، خدابین نگردد. بلکه عارف رستگاری و تنزیه روح خویشرا به عنایت الهی نسبت دهد، نه به کوششخویش. اخلاص، نوریاست که در نهادِ عارف، افروخته میشود تا از شرک و اشتراک اعراضکند. سالک در نخستین قدم، باید دل را از آلودگیها بزداید و درتمام ِامور ریا نورزد و در اعمال و عبادات ِخویش، رضایت وخشنودی خداوند را بجوید. راه حق از عبادت خدا جدا نیست و جزء خالق یگانه و رضایت او هدفی وجود ندارد. نویسنده این مقاله میکوشد در این پژوهش مشخص کند که آیا با عبادات میتوان به اخلاص راه یافت؟ یا برای نیل به اخلاص به امور و معارف دیگری نیز نیاز است؟ در این میان حجابهایی که سالک را از اخلاص دور میسازند، چیست؟ این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی با بهره گیری از منابع کتابخانهای انجام گرفته است. هدف از این پژوهش ادراک مراتب و وسایطی است که درک و نیل به آن وسایط، سالک را به مراتب اخلاص نزدیکتر کند و با استمداد از آن حجاب ها وموانع را یکی پس از دیگری پس زند، تا جمال جانان بر او جلوهگر شود. از جمله دریافتهای مخاطبان از خوانش این پژوهش این است که مولانا اخلاص را تسلیم محض سالک، در برابر حکم بیچون و چرای حق تعالی میداند.
Sincerity is solitude, that is, cutting off from everyone and joining God and sitting on the "love" stage and letting the sharp bird of hope and interests fly. The mystic must not be proud of their "worship"(feminine) For God Himself does not look at the gods, but attributes the salvation and purification of His soul to Godchr('39')s providence, not His own effort. Sincerity is the light that burns in the eyes of ordinary people to keep them away from company and sharing. The seeker, in the first place, must avoid the pollution and not be enlightened in all matters and in his actions and worships , he must be satisfied and pleased. God bless the Purification of the path of truth, worship is one of the essentials, the intention of which is not just the Creator and His pleasure and the worshiper needs that all her actions, states, and thoughts be sincere to God.The question is, can sincerity be achieved through worship? Or are other matters and knowledge necessary? What are the hijabs that keep the seeker away from sincerity? Thus, our hypothesis is that Rumi considers sincerity to be the mere submission of the seeker to the unequivocal ruling of the Almighty. The aim of the research is to understand the levels and means that bring the seeker closer to sincerity. He goes through hijabs and obstacles one after another to show the beauty of his beloved. This article has been written based on descriptive-analytical method using library resources.
خلاصه ماشینی:
» (لاهیجی ،1387 :579-580) چنان که مولانا اخلاص را تسلیم محض سالک، در برابر حکم بی چون وچرای حق تعالی می داند: مرده باید بود پیـــش حکمِ حــق تـــا نیاید زخم از رَبُّ الفلق (مولوی،1367 : د1/911) در قرآن آمده: «الاّ لله الّدین الخالص» (زمر/3) در رسالة قشیریه در مورد اخلاص آمده: «طاعت از بهر خدای کند چنان که هیچ چیز دیگر با آن آمیخته نباشد و بدان طاعت، تقرب خواهد به خدای عزّوجلّ و با کسی دون خدای عزّوجلّ تصنعی نجوید و محمّدتی چشم ندارد ازخلایق وجاهی امید ندارد [یا معنی که آن را ازین حد بیرون برد به ظاهر و باطن] و اگر گویند صافی به کردن سرّ بود از دیدار مخلوق درست آید.
(آمدی، 1245 : 199) «بدان که چون نیت بشناختی که باعث بر عمل وی است و متقاضی وی است آن متقاضی اگر یکی بوَد که آن را اخلاص گویند وچون متقاضی دو باشد آمیخته باشد و خالص نبود وآمیخته چنان بود؛ مثلاً که روزه دارد از بهر خدای تعالی ولیکن پرهیز از خوردن نیز مقصود بود برای تندرستی و...
آن چه که باعث تباهی روح وحقیقت اعمال شود از حقیقت اخلاص دور می گردد؛ زیرا عُجب یکی از آفات راه بلوغ و کمال روح سالک است و مُعجب زندانی تصورات باطل خویش است؛ پس باید از پوسته وپیلة خودستایی بیرون آید.
در نظر مولانا اخلاص آن است که سالک باید از تمام تعلقات مادی چشم بربندد و از خویشتن خویش بگذرد تا خاشاک وجود را با ذوق و جلوه های عرفانی به آتش نیستی بسپارد و با کیمیای اخلاص، روح وجان خود را از نفس بدفرجام صیقل داده وتخلیه نماید.