چکیده:
انقلاباسلامیایران بهعنوان یک پدیده اجتماعی، بسان سایر پدیدههای اجتماعی، عللبردار است و در عللیابی آن، ناگزیر به ماهیت و چیستی این پدیده رهیافت خواهیم داشت. نگاهی به آثار مکتوب درباره چیستی انقلاباسلامیایران و چرایی وقوع آن نشان میدهد که از یکسو دیدگاههای ارائه شده متنوع، متفاوت و ناهمسان است و از سویدیگر، از دیدگاههای بومی در اینباره کمتر استفاده شده و بررسی علل وقوع این پدیده از منظر صاحبنظران وطنی، بهویژه اندیشورانی که در تحقق آن نقشآفرین بودهاند، مغفول مانده است. شهیدبهشتی از جمله برجستگان اندیشور و خجستگان نقشآفرین در انقلاباسلامی است که پیجویی چیستی و چرایی وقوع انقلاباسلامیایران از منظر این متفکر نکتهیاب میتواند بخشی از خلا یاد شده را برطرف کند. بنابراین چیستی و چرایی وقوع انقلاباسلامیایران از منظر دکتربهشتی مسئله اصلی این پژوهش است که این مقاله میکوشد با روش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر روششناسی بحران اسپریگنز، اندیشهورزی بهشتی در ترسیم چرایی وقوع انقلاباسلامی را براساس مراحل چهارگانه "مشاهده بحران"، "تشخیص علل"، "ترسیم وضعیت مطلوب"و "راهکار عملی برای عبور از بحران" واکاوی کند. نتایج نشان میدهد که شهید بهشتی معطوف به بحران ایران پساانقلاب و اصول بینشی مکتب اسلام، وقوع انقلاباسلامی را به مثابه ضرورتی برآمده از بحران جامعه و در قالب مکتبی-ارزشی صورتبندی کرده است.
The Islamic revolution of Iran, as a social phenomenon, has its causes just like the other social phenomena, and in examining its causes, we will inevitably have an outlook at the essence of this phenomenon. A look at the written works regarding the essence of the Islamic revolution of Iran and why it happened depicts that on the one hand, the views presented are diverse, different and contrasting. On the other hand, the indigenous views are less used in this regard and the analysis of the causes of this phenomenon from the perspective of the domestic experts, especially the intellectuals who played a role in its realization, have been neglected. Shahid Beheshti (RA) is one of the prominent intellectuals and great people who played a significant role in the realization of the Islamic revolution. Owing to this fact, evaluating the reasons behind the inception of the Islamic revolution of Iran from the point of view of this thought-provoking intellectual can fill a part of the gap mentioned above. Therefore, the reasons behind the inception of the Islamic revolution of Iran from the perspective of Dr. Beheshti is the main issue of this research. This article tries to use the descriptive-analytical method and based on the Springs Crisis methodology, to analyze Beheshti's thinking in drawing the reasons behind the inception of the Islamic revolution based on the four stages of "observing the crisis”, "identifying the causes", "drawing the desired condition" and "practical solution to overcome the crisis."The results show that Shahid Beheshti, focusing on the crisis in the post-revolutionary Iran and the principles of the Islamic school of thought, has formulated the inception of the Islamic revolution as a necessity arising from the crisis of the society and in the form of a doctrinal-efficacy.
خلاصه ماشینی:
شـهيد آيت الله دکتر سـيدمحمد حسينيبهشتي، از چهره هاي جاويد نام و عناصر اصلي نقش آفرين در وقوع انقلاب اســلامي اســت که افزون بر نقش آفريني، داراي انديشــه هاي کاويدني و نکته يابانه است و بازخواني، تبيين و تحليل او از پديده انقلاب اسلاميايران -که به رغم آثار منتشـر شـده در اين حوزه ، هم ضـرورت بوميسـازي و هم قابليت راه جويي و پيگيري انديشه هاي شهيد بهشتي و ناتمام بودن آثار مکتوب در اين عرصه – ميتواند نمايي تازه تر از انقلاب و چيستي و چرايي آن را مشخص کند.
بنابراين مسـئله و پرسش اصلي اين پژوهش که با روش توصيفي-تحليلي ارائه ميشود، چيسـتي و چرايي وقوع انقلاب اسـلاميايران ، بر اسـاس انديشـه هاي سـياسي شهيد بهشتي اسـت که در چهارچوب نظريه بحران اسـپريگنز انجام شـده و با در نظر گرفتن چهار مرحله منطق دروني نظريه هاي سياسي (مشاهده بحران ، تشخيص علل ، ترسيم وضعيت مطلوب و راهکار عملي براي عبور از بحران ) (اسـپريگنز، ۱۳۹۲: ۴۱-۴۷) ديدگاه شهيدبهشتي مبتني بر آثار به جاي مانده از وي درباره چيستي و چرايي تحقق انقلاب اسلامي تبيين شده است .
ديدگاه شـهيد بهشـتي درباره چيسـتي و تحقق انقلاب مبتني بر سـه عنصـر اسـاسـي و تعيين کننده اسـت که عبارتند از شـرايط محيطي و مقتضـيات زماني جامعه در هنگام وقوع انقلاب اسـلامي ، جهان بيني اسلامي يا توحيدي مورد باور بهشتي که به عنوان باور انقلابيها در نظر گرفته شده است و ارتباط تام با مقتضيات دارد.