چکیده:
انقلاب اسلامی ایران پایدارترین انقلاب در مقایسه با سایر انقلابهای معاصر است. یکی از عوامل مهم پایداری این انقلاب نحوۀ ایفای نقش رهبر است. این نوشتار با روش پژوهش کیفی تحلیل محتوای متن انجام شده و درصدد پاسخ به این مسئله است: «با تأکید بر بیانیۀ گام دوم انقلاب، رهبر چه نقشی در پایداری انقلاب اسلامی ایران دارد؟» رهبران انقلابها سه کارویژۀ اساسی دارند: 1. ایدئولوژیک؛ 2. بسیجکنندگی؛ 3. نهادسازی و مدیریت. با مطالعۀ بیانیۀ گام دوم انقلاب اسلامی ایران، مشاهده میشود که رهبران انقلاب در خصوص کارویژۀ اول، اندیشۀ امامت و ولایت، تقریری روزآمد از اندیشۀ اسلامی با حفظ اصالت دینی، استقامت بر آرمانها، ایجاد خودباوری، اندیشۀ مقاومت و معنویت و اخلاق را با انجام اقدامات بسیار مهمی نهادینه کرده یا افزایش دادهاند؛ در خصوص کارویژۀ دوم، اموری مانند مردمی بودن و مردمی ماندن و تأکید بر وحدت را تقویت کردهاند؛ دربارۀ کارویژۀ سوم، رهبران انقلاب اسلامی به سبب مدیریت فرایندی، مسدود کردن مجاری نفوذ دشمنان، اتکا به توانایی داخلی و گسترش عدالت، نقش مدیریتی انقلاب را ایفا کردهاند. با انجام گرفتن سه کارویژۀ اساسی توسط رهبران ایران اسلامی، انقلاب اسلامی پایدارترین انقلاب در میان انقلابهای معاصر شده است.
The Islamic Revolution of Iran is the most stable revolution compared to other contemporary revolutions. This article has been done by qualitative research method of text content analysis and seeks to answer this question: "By emphasizing the statement of the second step of the revolution, what role does the leader play in the stability of the Islamic Revolution of Iran?" The leaders of the revolutions have three basic functions: 1. Ideological; 2. mobilization; 3. Institutionalization and management. By studying the statement of the second step of the Islamic Revolution of Iran, it can be seen that the leaders of the revolution regarding the first function The idea of Imamate and Wilayah is an up-to-date interpretation of Islamic thought while maintaining religious originality, enduring ideals, creating self-confidence, They have institutionalized or enhanced the idea of resistance, spirituality, and morality by taking very important steps; As for the second function, things like being popular and staying popular and strengthening the emphasis on unity; Regarding the third function, the leaders of the Islamic Revolution have played the managerial role of the revolution due to process management, blocking the infiltration channels of the enemies, relying on internal ability and promoting justice. With the performance of three basic functions by the leaders of Islamic Iran, the Islamic Revolution has become the most stable revolution among contemporary revolutions.
خلاصه ماشینی:
با مطالعۀ بيانيۀ گام دوم انقلاب اســلامي ايران ، مشـاهده ميشـود که رهبران انقلاب در خصـوص کارويژٔە اول ، انديشـۀ امامت و ولايت ، تقريري روزآمد از انديشـۀ اسـلامي با حفظ اصـالت ديني، اسـتقامت بر آرمان ها، ايجاد خودباوري، انديشــۀ مقاومت و معنويت و اخلاق را با انجام اقدامات بســيار مهمي نهادينه کرده يا افزايش داده اند؛ در خصــوص کارويژٔە دوم ، اموري مانند مردمي بودن و مردمي ماندن و تأکيد بر وحدت را تقويت کرده اند؛ دربارٔە کارويژٔە ســوم ، رهبران انقلاب اسـلامي به سبب مديريت فرايندي، مسدود کردن مجاري نفوذ دشمنان ، اتکا به توانايي داخلي و گســترش عدالت ، نقش مديريتي انقلاب را ايفا کرده اند.
نظريه پردازان معاني مختلفي از انقلاب ارائه داده اند که ميتوان آنها را در دو رويکرد دسته بندي کرد: رويکرد نخســت : انقلاب به مثابه امر دفعي؛ يعني تعاريف انديشــمندان از انقلاب به تغييراتي که منجر به پيروزي و سقوط نظم مستقر ميشود مربوط است و شامل پس از تحقق انقلاب نميشود؛ مانند تعريف شهيد صدر که ميفرمايد: «انقلاب جنبشي سرسختانه و بر مبناي اصـول مکتبي معّيني اسـت که با درک واقعيت هاي موجود، به دنبال تغيير و دگرگوني بنيادين در تمامي ابعاد زندگي فردي، اجتماعي و ســياســي و معيارها، اصــول و ارزش هاي حاکم است » (جمشيدي، ۱۳۷۷: ۱۲۰)؛ رويکرد دوم : انقلاب به مثابه امر مســتمر: در اين تعريف ، انقلاب به معناي صــيرورت دائمي اسـت و با سـقوط نظام قديم تمام نميشـود، بلکه در نظام جديد نيز استمرار و تداوم دارد؛ مانند تعريفي که رهبر معظم دربارٔە انقلاب فرمودند: انقلاب يک حقيقـت مـانـدگـار و حقيقـت دائمي اســـت .