چکیده:
منجمان از حرکت سیارات و قرار گرفتن مدار آنها در کمربند آسمانی پیشگوییهایی انجام دادهاند و این پیشگویی را بر مبنای علم یا فن احکام نجوم استدلال می کردهاند. در تعریف این صنعت گفته اند که ، شناخت کیفیت استدلال از گردش افلاک و مطالعه برجها و حرکت ستارگان است، بر آنچه در زیر فلک قمر پیدا خواهد شد، پیش از پیدا شدن آن. این دانش سابقهای بسیار دیرین در حوزهی دانش بشری دارد. پیشینهی آن به بابلیان باستان و سپس به یونانیان باز میگردد که در بسط و گسترش آن نقش به سزایی ایفا کردند. دانش احکام نجوم که در ابتدا در انحصار ستارهشناسان و ریاضیدانان بود کمکم به حوزهی علوم دیگر نیز بسط یافت به گونهای که؛ حتی پزشکان در بعضی از ادوار برای درمان بیماران خود دست به دامان دانش نجوم می شدند. شاعران نیز از این دانش غافل نبودند و در دورههای آغازین شعر فارسی تا سدههای هفت و هشت در سرودههای خویش از آن بهره بردند و به خلق مضامین پرداختند تا نسبت به شعرای دیگر اظهار فخر نمایند. احکام مربوط به منطقةالبروج یا احکام مربوط به یکایک برج های دوازدگانه و یا ستارگان مشهور در هر یک از برج ها، در شعر سنایی، جلوهای خاص دارد که این معانی را در ذیل عنوان های گوناگون مورد بررسی و مطالعه قرار میدهیم.
خلاصه ماشینی:
١٢-سمکه يا حوت يا ماهي که دو ماهي هستند که دنبال يکي از دنبال ديگران آويخته (همان :٩١_٩٠) خاقاني در يک رباعي سيارات هفت گانه و اسامي برج ها را بيان داشته است : جوزا، سرطان ، خوشه ، کمان شيرت رام ميزان ، عقرب ، دلو، بره ، حوت به دام (خاقاني،١٣٦٨: ٧٢٥) نظامي در هفت پيکر گويد: آسمان با بروج او به درست هفت خوان و دوازده رخ تست (نظامي ٣٦:١٣٨٨) انوري نيز گويد: درو به حکم روان کرده هفت سياره ز لطف داده وطنشان دوازده جوسق (انوري،١٣٤٧: ٢٧٢) سنايي در برخي ابيات به صورت کلي فقط لفظ برج و تعداد آن را ذکر کرده است : هشت کوکب برفلک گشته مبين در زمين در ده و دو برج پيدا گشته اين ليل و نهار (سنايي،١٣٨٥: ٢٤٤) سپهر وارت قدر است و طلعتت خورشيد منيروارت بدر است و برج تو دکان (همان : ٤٥٠) بر فلک ها به کشف ماه تو را از حقيقت منازل و ابراج (همان : ١٠٦) چارنفس و چارطبع و پنج حس و شش جهت هفت سلطان با ده و دو جمله با هم دشمنت (همان : ١٨٤) ١-١- دايرةالبروج تقاطع صفحه ي مداري زمين با کره ي آسمان که دايره اي است عظيمه ، دايرةالبروج نام دارد.