چکیده:
اختلاف میان واقعگرایی و ضدّ واقعگرایی دربارۀ وجودِ عالم واقع و نسبت آن با ذهن انسان است. نلسون گودمن این اختلاف را اختلافی حقیقی و اصیل نمیداند و در این میان دیدگاه سومی را برگزیده و آن را «نا واقعگرایی» مینامد. دیدگاه ناواقعگرایی گودمن بهطور کامل در نظریۀ «جهانسازی» او تبیین شده است. بر اساس این نظریه، جهان مستقل از ذهن وجود ندارد، بلکه انسان با ذهن و زبان خود، توصیفها و نسخههایی می سازد و هریک از این نسخهها جهان خود را می سازند. در این مقاله، ابتدا دیدگاه کلی گودمن دربارۀ مبحث واقعگرایی- ضدّ واقعگرایی و انگیزهها و ریشههای ناواقعگرایی او بررسی شده است. در تبیین دیدگاه گودمن نشان دادهایم که وی متأثر از مبانی پراگماتیسم است و موضع او در دوگانۀ واقعگرایی-ضدّواقعگرایی جای نمیگیرد. سپس با تشریح نظریۀ جهانسازی و انتقادهای وارد شده به آن کوشیدهایم تا حد امکان به این انتقادها پاسخ دهیم. هر چند گودمن به وجود واقعیت فینفسه اعتراف نمیکند، اما آن را انکار نمینماید، بلکه نادیده میگیرد. همچنین ضمن بررسی انتقادها نشان دادهایم پاسخ بسیاری از آنها بهطور ضمنی در عبارات گودمن وجود دارد. مهمترین انتقاد، به معیار تمایز نسخههای درست از نادرست مربوط میباشد. به نظر گودمن معیار درستی یک نسخه، «متناسب بودن در عمل» است و بر خلاف نظر منتقدان، این معیار، در واقع، معیاری عینی و معتبر میباشد.
خلاصه ماشینی:
از طرفی ساخته شدن جهانهای متعدد و مختلف توسط ذهن و زبان انسان، نوعی نسبیتگرایی وجودشناختی پدید میآورد که خودِ گودمن از آن به نسبیتگرایی افراطی 3 تعبیر کرده است، اما در عین حال مدعی است این نسبیتگرایی با تمایز میان نسخههای درست و نادرست در نظریۀ او محدود شده است.
زیرا اگر مدعی باشد که به این نتیجه رسیده که جهان مستقل از ذهن، تعیّن خاصی ندارد، در واقع نحوۀ بودن جهان را توصیف کرده است و آن این است که جهان یک نحوه بودن ندارد، بلکه جهانهای متعدد وجود دارد که وابسته به ذهن هستند.
این اظهارات، این ابهام را ایجاد کرده است که آیا گودمن نسخهها را جهانهای واقعی میداند یا آنها را قرائتهای مختلف یک جهان مستقل در نظر میگیرد؟ شفلر با اشاره به این عبارتها استدلال میکند: اینکه این عبارتها مستلزم تفسیر عینی هستند با اشاره به جهانها بهعنوان پاسخدهنده به نسخههای درست نشان داده میشود.
(Goodman, 1996: 144) یکی از استدلالهای گودمن در اثبات نظریۀ خود این است که توصیفهای مختلف و متعدد از جهان وجود دارد که برخی از آنها در عین حال که درست هستند با یکدیگر متضاد یا متناقض هستند.
(Searle, 1997: 36) همان طور که گفتیم گودمن برای اثبات نظریۀ خود، اینگونه استدلال کرد که ما به چیزی بیش از توصیفهای خود از جهان دسترسی نداریم و هر چیزی که به عنوان مرجع این توصیفها در نظر بگیریم باز هم نسخهای دیگر است که به عنوان جهان واقعی فرض کردهایم، بنابراین میتوانیم بگویم جهان ما از همین نسخهها تشکیل شده است.