چکیده:
ولایت تکوینی یکی از مراتب و شئون نبوت و امامت است که ابعادی گسترده دارد. دخل و تصرف تکوینی در نفس انسانها برای مهذب شدن و تغییر باطن از جمله ابعاد این نوع ولایت بهشمار میآید. بر این اساس، اولیاء الهی با علم و قدرتی که از جانب خداوند متعال به ایشان إعطا شده، با علم به ضمیر انسانهای مستعد قادر به تغییر نفوس آنها میباشند. نقش تکوینی اولیاء الهی در تحول باطن و تهذّیب نفوس، هم نقش فاعلی عام و هم نقش فاعلی خاص است. در نقش فاعلی عام، اولیاء الهی سبب و واسطۀ رسیدن فیض الهی به همۀ مخلوقات از جمله انسانها هستند که این مختص به چهارده معصوم میباشد. نقش فاعلی خاص که نمود آن در تصرفات تکوینی اولیاء الهی دیده میشود، به دو قسم حداکثری و حداقلی تقسیم میگردد. نقش حداکثری هدایت به امر و ایصال به مطلوب (ایصال الی المطلوب) تعبیر میشود. معنای حداقلی خاص، جایی است که شخص هنوز به این قابلیت دست نیافته است؛ در اینجا گاه، ولیّ خدا با تصرف در کائنات، مسیر تهذیب نفس را برای وی هموار می سازد تا او با گوهر ذاتی خود یعنی اختیار، راه بپیماید و قابلیت هدایت خاص را پیدا کند. جستار پیشرو با نگاهی توصیفی- تحلیلی، جوانب مختلف مفهوم ولایت تکوینی را تشریح نموده و چرایی تأثیر ولایت تکوینی امام بر تهذیب نفوس را تبیین میکند.
خلاصه ماشینی:
(تفتازانى،1370، 2: 106) هرچند برخی دیگر از مخالفان، ولایت تکوینی را در راستاى علت غايى تفسير کرده و نفی ولایت را لزوماً به معناى انکار همۀ فضایل امامان معصوم:نمیدانند، بلکه در نگاه آنان خداوند متعال به واسطۀ بركت وجود اهلبيت: تصرفاتى در جهان آفرینش صورت داده که امام، خود، فـاعل حـقيقى اين تـصرفات نيست.
(درچـهاى، 1390، 7: 162) براین اساس، انسان موحد، ستایش خدای واحد را سرلوحۀ تمام شئون زندگی خویش قرار داده و عالم هستی را سراسر تجلی خدایی واحدی میداند که سعادت و رستگاری تنها در گرو اذعان به یگانگی او اوست، بنابراین هرگونه باور به واگذاری و تفويض امور تـكوينى عـالم، بـه مخلوقات حتی انبیاء و امامان معصوم: نوعی شرک تلقی میشود، چنانچه امام رضا7نیز در روايتی تأکید دارند که «هر كسـى گـمان كند خداوند روزی خلایق را به حجتهاى خود واگذارنموده، به تفويض قايل شده و در نتيجه، مـشرك اسـت.
(مجلسی، 1393، 25: 385) بنابراین امام7 افزون بر وظیفۀ هدایت ظاهری افراد جامعه، دارای نوعی هدایت باطنی و جذبۀ معنوی از سنخ عالم ملکوت است که در قلوب افراد شایسته تأثیر میگذارد و آنها را بهسوی کمال هدایت میکند.
بنابراین امام معصوم7 نیز همچون پیامبر گرامی9نقش فاعلی در زمینۀ مهذّب شدن انسان دارد و سبب و واسطۀ فیض الهی به همۀ مخلوقات، از جمله انسانها است، این نوع هدایت که از آن هدایت به امر و ایصال بهمطلوب (ایصال الیالمطلوب( تعبیر میشود، امام7علم و قدرتی که خداوند متعال در اختیارش قرار داده، در باطن برخی انسانهایی که با عمل اختیاری خویش قابلیت هدایت خاص را یافتهاند، تصرف کرده و آنها را مهذّب میسازند.