چکیده:
سیاست کیفری هدفمند و غایتمدار فقط به جرمانگاری و اجرای کیفر و ارعاب حاصل از آن
نمی اندپشد. بلکه درصدد استفاده بهیشه از نهادهای کیفری بهمنظور اصلاح. درمان و
:
۹
بازجامعهپذیری مجرمان است. بزهپوشی یکی از این نهادهاست که درجهت پرهیز از عوارضص
برچسب مجرمانه و اعطای فرصت به مجرمان برای توبه و بازگشت به زندگی شرافتمندانه
اجتماعی استفاده میشود. توبه فقط رابطه فرد با خدا نیست» بلکه نهادی با جایگاه خاص در
سیاست کیفری اسلام است که در آیات متعدد قرآن کریم تاکید شده است. هرچند بزهپوشی
درمورد همه جرایم و همه مجرمان قابلیت اجرا ندارد» ولی در نگاه کلی میتوان گفت سیاست
کیفری اسلام این سیاست را عمومادر جرایم کم اهمیتتر و درمورد مجرمان یقهآنی و تودههای
مردم که رفار آنان لغزش و بیماری تلقی میشود» پذیرفته است و در جرایم مهم و مجرمان
یقهسفید آن را توصیه نمی کند.
A purposeful and targeted criminal policy does not think only about
criminalization and exercising the punishment, but it seeks to make
optimal use of criminal institutions in order to correct, treat, and socialize
the criminals. Forgiveness is one of the institutions used to prevent from
the consequences of criminological labels and to provide the criminals
with opportunity to repent and return to the honorable social life.
Repentance is not only a relationship between the individual and Allah,
but is an institution with a special place in the criminal policy of Islam
which has been focused in many verses of the Quran. Although
forgiveness is not applicable for all kinds of crimes and criminals,
generally it can be said that this criminal policy has been accepted in
Islam for the minor crimes and about blue-collar criminals and the public,
ordinary people, whose behavior is considered to be a mistake and
disorder. This policy is not recommended for important crimes and
white-collar criminals.
خلاصه ماشینی:
آنگاه که در مکاتب عدالت مطلقـه و کلاسـيک فقط اجراي عدالت مد نظر بود و اين امر در قالب اصل تساوي در حقـوق کيفـري دنبـال ميشـد و چشمان فرشته عدالت بسته بود و شمشير مجازات را براي همه يکسان فرود ميآورد، مرتکب جـرم و اراده وي تنها عامل پيدايش پديده مجرمانه تصور ميشـد، امـا امـروزه بـا تأکيـد بـر انديشـه هاي اثبات گرايانه و تعديل آنها دست کم اثبات شده است که علت اين پديده فقـط اراده مرتکـب نبـوده ، اين اراده به شدت تحت تأثير عوامل اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و محيطي است کـه حاکميـت و جامعه براي افراد رقم زده اند.
براين اساس اجراي سرسختانه کيفر درمورد اين توده ها نميتوانـد اجـراي عـدالت باشـد؛ زيـرا کسي ميخواهد مجري چنين عدالتي باشد که خـود بـر اسـاس آمارهـا و روايـاتي کـه در پـژوهش حاضر بيان ميشود، بخش عظيمـي از ايـن تقصـير در ارتکـاب چنـين رفتـاري را بـر عهـده دارد؛ به همين دليل است که امام عليع در عهدنامه خطاب به مالک اشتر ميفرمايد: / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / / : مهرباني با مردم را پوشش دل خويش قرار ده و بـا همه دوست و مهربان باش .
۵. مباني بزهپوشي لازم است بدانيم در آموزه هاي اسلامي، بزه پوشي بر چه مبنا و اساسي اسـتوار ميباشـد و چرا بايد مورد توجه قرار گيرد؟ در مطالب آتي اينکـه کـدام يک از آموزه هـاي اسـلامي بـه ويژه آموزه هاي قرآني، سنگ بناي ترک تعقيب و چشم پوشـي از ارتکـاب جـرم را تشـکيل ميدهـد، به اختصار اشاره ميشود: الف ( اولويت راهکارهاي غيرکيفـري: چـون کيفـر فينفسـه مطلـوب شـارع نيسـت و بـه عنوان وسيله اي براي دفع مفسده جرم به کار گرفته ميشود، در موارد غيرضروري و ممکن به اجتناب از آن توصيه شده است .