چکیده:
بینالملل، موافق و عدهای دیگر مخالف ایدۀ تضعیف نقش رهبری آمریکا از اوایل دهۀ 1970 هستند، یکی از ملاکهای اصلی بررسی انگاره افول، گرایش به یکجانبهگرایی در سیاست خارجی آمریکا بهویژه در تعریف مناسبات واشنگتن با نهادها/ رژیمهای بینالمللی و نیز همپیمانان خود است. در این میان، رویکرد خاص دولت دونالد ترامپ به رژیمها و سازوکارهای نهادهای بینالمللی پس از جنگ جهانی دوم، حاکی از تشدید محسوس روند تجدیدنظرطلبی ایالات متحده در پذیرش ادامه مسئولیتهای بینالمللی درنقش رهبری جهان است. در این راستا، رویکرد هزینه- فایدۀ دونالد ترامپ (2016-2020) به بازتعریف مناسبات با سازمانهای بینالمللی و منطقهای از جمله «ناتو»، در جایگاه اصلیترین، منسجمترین و گستردهترین رژیم امنیتی بینالمللی غرب طی هفتاد سال گذشته و ترجیح آشکار منافع ملی آمریکا بر نقش حمایتی از این سازمان، نوعی سنتشکنی دولت وی در تعریف مناسبات امنیتی واشنگتن در دو سوی آتلانتیک به شمار میرفت. پرسش اصلی مقاله آن است که ریشۀ رویکرد انتقادی ترامپ به امنیت همپیمانان اروپایی ناتو چه بود و چگونه میتوان این رویکرد را بهمثابه یکی از نشانههای اصلی تضعیف نقش رهبری ایالات متحده آمریکا، قلمداد کرد؟ فرضیۀ اصلی آن است که سرباز زدن ترامپ از فراهمسازی امنیتِ کمهزینه، بهعنوان یک کالای عمومی بینالمللی، برای متحدان ناتو، یکی از اصلیترین ملاکهای افول نقش رهبری آمریکا درخور تحلیل بوده است.
While some international relations scholars agree and some other disagree with the idea of a decline or weakening in US leadership since the early 1970s (specially affected by the collapse of the Bretton Woods International System), one of the main criteria for examining the notion of a decline in US leadership role is unilateralism in American foreign policy in defining Washington's relations with international institutions, as well as its allies. Meanwhile, Donald Trump's specific approach to post-World War II regimes and international institutions/regimes indicates a marked intensification of the US reconsideration of accepting continued international responsibilities as a world power and global leader. In this regard, Trump's cost/benefit approach (2016-2020) to USA relations with some international and regional organizations, such as NATO (as the main and most extensive and effective international security regime in the West for the past 70 years) considered as the apparent and obvious preference of US national interests over the supportive role of this organization and a kind of breaking tradition of his government's defining US security relations and its national interest on both sides of the Atlantic. The main question of this article is what were the roots and causes of Trump's critical approach to the security of NATO's European allies, and how could this approach be seen as a sign of declining or weakening US world leadership?. Trump's refusal to provide low-cost security for NATO allies was considered one of the main criteria for the decline and weakening of the US leadership role.
خلاصه ماشینی:
پيشينۀ پژوهش هرچند ورود دونالد ترامپ به کاخ سفيد در سال ٢٠١٦ و سياست هاي اقتصادي او چالشي جدي عليه نحؤە تعامل با اقتصاد جهاني متأثر از احياي ناسيوناليسم آمريکايي تحت لواي شعار «اول آمريکا» (America First) قلمداد ميشد و هرچند ترامپ و هم فکران وي آشکارا بر اين باور بودند که جهانيسازي (Globalism)، هزينه هايي بر اقتصاد آمريکا تحميل کرده که در نتيجۀ آن از بازسازي زيرساخت هاي خود آمريکا غافل مانده و بنابراين آمريکا بايد به جاي ادامۀ تعهدات پرهزينۀ خويش در عرصۀ بين المللي به مرزهاي ملي بازگشته و اقتصاد خويش را با آموزه هاي ناسيوناليستي بازسازي کند، ليکن به نظر ميرسد که نبايد رويکرد ناسيوناليستي ترامپ را پديدٔە بديعي در سياست اقتصادي و تجارت خارجي رؤساي جمهور ايالات متحده قلمداد کرد؛ همچنانکه بنا بر يک تحليل ، ترامپ صرفا نقش احياگر را در بازگشت به شعار داخلي دهۀ ١٩٣٠ با عنوان «نخست آمريکا» از رهگذر انتقاد به نهادها و ترتيبات / نظم بين المللي پساجنگ جهاني دوم ايفا ميکرد (٢٠١٧,National Interest).
ترامپ بعدها نيز در کسوت نامزد انتخابات ٢٠١٦ نيز همواره بر اين نکته تأکيد داشت که متحدان آمريکا در ناتو و ساير اتحادهاي مشابه ميبايست «سهم عادلانه »اي (Fair sharing) از «هزينه هاي امنيت ملي» (National security expenses) خود پرداخت کنند؛ همچنان که در يکي از مصاحبه هاي انتخاباتي خود با «نيويورک تايمز» (٢٠١٦) ضمن انتقاد از سهم ناکافي متحدان آمريکا جهت تأمين هزينه هاي مالي، سياسي و انساني خود براي دفاع از خود تلويحا آن ها را تهديد کرد که در صورتيکه قادر به مشارکت کافي در مسئوليت هاي دفاعي نباشند، ميبايست خودشان به تنهايي و بدون کمک ايالات متحده از عهده دفاع از خود برآيند (New York .