چکیده:
یکی از مهمترین رویدادهای عقیدتی جهان اسلام در اوایل دوره سلجوقیان، ماجرای محنه اشعری است که در سال445ق در نیشابور اتفاق افتاد و در پی آن علمای اشعری از وعظ و تدریس منع شدند و تحت تعقیب قرار گرفتند. نخبگان اشعری برای مقابله با این اتهامات نخست به اقدامات سیاسی - نظامی روی آوردند، اما به موازات آن به دفاع قلمی پرداختند و علمایی چون ابوالقاسم قشیری و ابوبکر بیهقی رسالههایی تالیف کردند. در این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی ضمن بررسی علل حادثه محنه و مقتضیات زمانی و مکانی آن، دفاعیههای مذکور و ساختار حاکم بر آنها تحلیل و تبیین شده است. بنابر یافتههای این پژوهش، رجال اشعری در دفاعیههای خود میکوشیدند با بهرهبرداری از محنه در جهت تثبیت اندیشه اشعری به عنوان اندیشه اصولی اهلسنت و معیار راستکیشی گام بردارند و ضمن تشریح آراء اشعری با تعمیم این عقیده به تمام اهلسنت، حمایت جامعه و علمای سنی را کسب و از سویی، با معرفی عاملان محنه به عنوان دشمنان اهلسنت، از فشارها و تعقیبات سیاسی جلوگیری کنند.
The Mihna (ordeal) of Ashʿarites was a historical event in the city of Nishapur during the Seljuk era by the year 1053 AD. As a result, all the Ash'ari religious authorities were banned from preaching and teaching, and they were kept under strict surveillance. At the first step, Al-Ash'ari elites were adopting political actions to deal with the accusations; then they wrote defense statements by scholars like Abu Bakr Al-Bayhaqi and Abu al-Qasim al-Qushayri. This article studies the reasons and circumstances of this event and analyses the structure of the defense statements. The result shows that in this situation, Ashʿarites managed to establish the Ashʿari theology as the principal theological school of Sunnism, introducing the Mihna responsible as Sunnism enemies to redeem from political pressures and prosecution.
خلاصه ماشینی:
در این میان ، رقابت سیاسی و دینی دو جریان حنفی و شافعی - اشعری برای کسب قدرت و نفوذ در دربار موجب شد تا کندری که گرایش های حنفی داشت ، از این فرمان در جهت مقابله با رقبای اشعری مسلک خود بهره ببرد و در کنار اهل بدعت ، به لعن و طعن اشعریان بپردازد.
رجال اشعری این حوادث را زاییده حسادت و خصومت کندری و جریان حنفی می دانستند (سبکی ، بی تا: ۳۹٠/۳-۳۹۱) که موجب تفرقه بین مذاهب اهل سنت شد و مورخان شافعی و علمای اشعری به تفصیل از این حادثه با عنوان « فتنه » یا « محنه » و « دوره تعصب » یاد کرده اند (ابن کثیر، طبقات الشافعیه ، ٤٤۷/۱؛ یافعی ، ۹٥؛ ابن قاضی شهبه ، ٥٠۹).
کندری با تغییر عقیده ، با دو هدف کسب وجهه دینی برای سلجوقیان و نشان دادن موافقت آنها با سنت و مقابله با بدعت و همچنین اجرای سیاستهای دینی مطلوب خلیفه ، که بر اساس اعتقادنامه قادری ترسیم شده بود، سیاست تعقیب بدعت گذاران را به سلطان پیشنهاد داد، اما تعصبات حنفی او که با شافعیان ناسازگاری تمام داشت و رقابت سیاسی با رجال اشعری ، موجب شد تا در کنار برخورد با بدعت گذاران ، سلطان سلجوقی را به تعقیب اشعریان در خراسان ترغیب کند (ابن خلکان ، ۱۳۸/٥؛ ابن عماد، ۲٤٤/٥).