چکیده:
اطفال و نوجوانان همواره در طول تاریخ از جنبه های مختلف اجتماعی حایز اهمیت و در کانون توجهات متخصصین
حوزه های مختلف بوده اند. یکی از مهم ترین تبعات زندگی اجتماعی در بعد منفی آن، پدیده جرم می باشد که با
توجه به آثار ناخوشایند و شنبع آن در بین اقشار جامعه از اهمیت زیادی برخوردار هست. پرواضح است اطفال و
نوجوانان به عنوان بخش بزرگی از بدنه انسانی جامعه» اغلب به عنوان یکی از دو ضلع اصلی مثلث وقوع جرم (بزهکار-
بزه دیده-جامعه) در موضوعات مختلف مرتکب انحراف و درنهایت مرتکب جرم با قربانی آن واقع می گردند و در
مقابل نیز می بایست با اتخاذ روش هایی هدفمندانه و فایده کرا به مقابله با این پدیده شوم پرداخت؛ اهدافی همچون
پیشگیری از وقوع جرم و بزه دیدگی, ایجاد بازدارندگی و اصلاح کودک و نوجوان مجرم و همچنین پیشگیری از بزه
دیدگی مجدد قربانی. با توجه به مطالب بیان شده اتخاذ روش های مقابله با جرایم اطفال و نوجوانان با توجه به
وضعیت خاص سنی و ذهنی آن ها عقلا و طببعتا از حساسیت بیشتری نسبت به دیگر گروه های سنی برخوردار هست؛
این حساسیت که موجب ضرورت توجه افتراقی به جرایم و همچنین قربانی شدن آن ها می گرددء هم در حوزه
اقدامات کنشی پیش از وقوع جرم و هم اقدامات وا کنشی بعد آن وجود دارد. به طور مثال در حوزه پیشگیری، روش
پیشگیری خاصی برای اطفال و نوجوانان تحت عنوان پیشگیری رشد مدار وجود دارد که دارای تفاوت اساسی با
پیشگیری جامعه مدار یا موقعیت مدار هست و این روبه در حوزه پیشگیری کیفری با واکنشی نیز وجود دارد؛ همانند
آنچه در قوانین شکلی با ماهوی برای اطفال و نوجوانان در باب مسیولیت کیفری و تحمیل نکردن مجازات به معنای
اخص با دادرسی ویژه برای آن ها وجود دارد.