چکیده:
برای دروغ استثائاتی مانند حفظ جان و آشتی شمردهاند. در کنار آن مستثنیات، از توریه نیز به عنوان راهی برای فرار از دروغ یاد میشود و به روایاتی از پیامبر| و ائمه^ استناد میکنند که بخشی از این روایات، سیره عملی آن بزرگواران است. مقاله حاضر با رویکرد تاریخی ـ حدیثی ضمن تلاش برای استقرای این روایات، به بررسی اعتبار منابع و متن آنها میپردازد تا به این پرسش پاسخ دهد که: سیره عملی پیامبر| و ائمه^ در این باره چگونه بوده است؟ نتیجهای که از این بررسی به دست میآید آن است که از مجموع 22 روایتی که بدان دست یافتیم، برخی به لحاظ منبع و سند قابل اعتماد و انتساب به معصوم نیست و برخی دیگر مصداق توریه به شمار نمیرود؛ فارغ از اینکه سخنی صریح و بدون پنهانکاری است یا در ردیف دیگر مجوزهای شرعی مانند تقیه یا تاکتیک جنگی قرار میگیرد.
There are exceptions to lying, such as saving lives and reconciling. In addition to those exceptions, the Tawriya is also mentioned as a way to escape from lying, and they cite narrations from the Prophet (PBUH) and the Imams (AS) that some of these narrations are the practical Sira of those nobles. This article, with its historical-hadithic approach, while trying to induce these narrations, examines the validity of their sources and text to answer this question: What has been the practical Sira of the Prophet (PBUH) and the Imams (AS) in this regard? The conclusion that can be drawn from this study is that out of the total of 22 narrations that we have obtained, some are not reliable in terms of source and document and cannot be attributed to the innocent Imams, and others are not considered as examples of Tawriya; Regardless of whether they are explicit and non-confidential statements or in accordance with other religious licenses such as Taqiya (denial) or war tactics.
خلاصه ماشینی:
حتي مجامع روايي يا آثار متأخري كه به جمعآوري روايات اختصاص دارد، اخبار توريه را يكجا ذكر نكردهاند؛ دوم و مهمتر آنكه رويكرد آن تحقيقات، اخلاقي يا فقهي است و ديده نشد از منظر تاريخي و سيره عملي معصومين× به اين مسئله پرداخته شده باشد.
اما افتراق آنها در اين است كه تقيه منحصر به زبان نيست در حالي كه به نظر درستتر، توريه فقط به زبان معنا مييابد و در عمل مصداق ندارد چون فرار از دروغ به شمار نميرود.
البته از برخي تعاريف توريه برداشت ميشود كه اين كار مصداق عملي هم دارد و اين برداشت با عمل رسولخدا در جنگ تبوك تأييد ميشود (صفري، 1381: ص54 و55) كه «اظهَر يُريدُ الشام» (در ادامه مقاله، مورد 3 از سيره عملي توضیحات بیشتر می آید) اما مستند ديگري براي آن سراغ نداريم و چنين برداشتي گونهاي دور محسوب ميشود؛ زيرا (چنانكه خواهد آمد) اين مورد تاكتيك (= خُدعه) جنگي است كه حتي از مستثنيات دروغ به شمار ميرود تا مصداق توريه باشد.
(همان: 9 / 44؛ مجلسي، 1403: 69 / 257) همچنين گفته شده شخصي به نام ابواليسر هنگامي كه بستانكار به درِ خانهاش آمد، از جاريه خود خواست به او چنين بگويد؛ (طبراني، 1415: 5 / 185) بنابراين اطميناني به صدور اين خبر از معصوم نيست و نميتوان آن را به امام صادق× نسبت داد.
(مجلسي، 1406: 4 / 287 به نقل از بهايي) در هر صورت حمل روايت بر توريه درست نيست ضمن آنكه معيار توريه، ضرورت است و در اينجا ضرورتي در كار نبود تا امام چنين سخن بگويد.