چکیده:
زمان یکی از عناصر داستان پردازی است؛ که در ساختار اغلب قصه های قرآنی به خصوص داستان زندگانی حضرت موسی علیه السلام به کار رفته است. شناخت مفهوم زمان، و روشهای پرداخت به آن در داستان، از جمله موضوعات مهمی است که در پویایی طرح داستان، ایجاد تصویر ذهنی شخصیت ها در ذهن مخاطب تاثیر بسزایی دارد. بکارگیری صحیح عنصر زمان، و یا حذف حرکت زمانی قصه، سبب واقعی بودن و پذیرش قصه توسط خواننده می شود. بنابراین بررسی این موضوع ، در انتقال درست پیام و پیشگیری از مخاطب گریزی و ذکر یک داستان موفق ضروری مینماید.این پژوهش، با روش توصیفی و تحلیلی به دنبال شناخت عنصر زمان و روشهای به کار گیری آن، در قصه حضرت موسی علیه السلام است.
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهش سعي شده به نقش عنصر زمان در قصه هاي قرآن)داستان موردي قصه حضرت موسي ( پرداخته شود.
از آن جمله ميتوان به داستان حضرت موسي در سوره قصص اشاره کرد؛ آنجا که ميبينيم داستان از دوران تولد و کودکي حضرت موسي آغاز مي شود و طبق يک مسير متوالي و پشت سرهم با تسلسل زماني پيش ميرود و در نهايت با غرق شدن فرعون و لشکريانش پايان ميپذيرد؛ که به اين شيوه پرداخت زمان داستان، چينش مستقيم حوادث داستان نيز گفته ميشود.
نمونه آن را ميتوان در داستان گاوي که موسي ذبح آن را از قومش خواست مشاهده نمود)در ادامه به توضيح آن پرداخته خواهد شد( و يا داستان اصحاب کهف؛ اين داستان نيز از نظر ساختار، از وسط حادثه شروع شده و سپس به آغاز باز گشته و آنگاه تسلسل زماني خود را ادامه داده است، يعني داستان از آنجا آغاز شده است که جوانمردان به غار پناه مي برند و در واقع ورود خواننده به داستان توأم با وارد شدن جوانمردان به داخل غار است)حسيني، ٨٥١٧: ٥٥٦-٥٥١(: إذ أوي الفتئە إلي الکهف ؛ آنگاه که آن جوانمردان به غار پناه بردند.
) قصص: ٨١( تسلسل زماني در سير نقل داستان زندگاني حضرت موسي رعايت شده است، به گونهاي که حوادث طبق زمان وقوع آن نقل ميشود، ليکن در اين بين، همان طور که گفته شد، دوربين قصه از زمان برخي حوادث به سرعت عبور ميکند تا ما را هر چه سريعتر به دوران جواني حضرت و حوادث پيش روي آن ببرد.