چکیده:
هدف تحقیق تعیین رابطه بین سبکهای تفکر و هوش اخلاقی با بهزیستی روانشناختی دانش آموزان
است. روش تحقیق توصیفی از همبستگی بود و به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه
های استاندارد بهزیستی روانشناختی ریف( 1980 ) ، پرسشنامه هوش اخلاقی MCI لنین و کیل (
2005 ) و پرسشنامه سبک ها تفکر رابرت استرانبرگ ( 1991 )استفاده شد، که روایی و پایایی آنها
مورد تایید قرار گرفت . اطلاعات گردآوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS با روش های
آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته تحقیق با استفاده از آزمون رگرسیون
خطی چندگانه نشان داد که بین سبکهای تفکر و هوش اخلاقی به میزان 627 / 0 با بهزیستی
روانشناختی دانش آموزان رابطه وجود دارد. سبک های تفکر تقریبا 43 درصد و هوش اخلاقی تقریبا
52 درصد از تغییرات در بهزیستی روانشناختی دانش آموزان را پوشش می دهند.
خلاصه ماشینی:
براي آزمون فرضيه فوق از آزمون رگرسيون خطي چندگانه به شرح جداول زير استفاده شد؛ جدول ١٠ : آزمون رگرسيون خطي خلاصه مدل پارامترهاي خطي ضريب تبين درجه درجه آزادي سطح F باقيمانده b١ ( R2) آزادي(١) (٢) معناداري بهزيستي روانشناختي ٠/٤٢٩ ٥/١٤٢ ١ ٣٧٨ ٠/٠٠٠ ١٦/٦٠٣ ٠/٢٧٣ با توجه به داده هاي جدول ١٠ و مقدارR٢ محاسبه شده مي توان بيان نمود که سبک هاي تفکر تقريباً ٤٣ درصد از تغييرات در ابعاد بهزيستي روانشناختي (رشد و بالندگي فردي ، خود پيروي ، ارتباط مثبت با ديگران ، رضايت از زندگي ، معنويت و شادي و خوشبيني) دانش آموزان دوره متوسطه منطقه ١٦ شهر تهران را تبيين مي نمايد.
از طرفي با توجه به سطح معناداري آزمون ( ٠/٠٠٠ = p ) و کوچکتر بودن آن از ( ٠/٠٥ > p ) مي توان قضاوت کرد که بين سبک هاي تفکر با ابعاد بهزيستي روانشناختي (رشد و بالندگي فردي ، خود پيروي ، ارتباط مثبت با ديگران ، رضايت از زندگي ، معنويت و شادي و خوشبيني) دانش آموزان دوره متوسطه منطقه ١٦ شهر تهران رابطه مثبت معناداري وجود دارد .
از طرفي با توجه به سطح معناداري آزمون ( ٠/٠٠٠ = p ) و کوچکتر بودن آن از ( ٠/٠٥ > p ) مي توان قضاوت کرد که بين سبک هاي تفکر با ابعاد بهزيستي روانشناختي (رشد و بالندگي فردي ، خود پيروي ، ارتباط مثبت با ديگران ، رضايت از زندگي ، معنويت و شادي و خوشبيني) دانش آموزان دوره متوسطه منطقه ١٦ شهر تهران رابطه مثبت معناداري وجود دارد .