چکیده:
با ایجاد عقد نکاح صحیح با کلیه شرایط معتبر شرعی و قانونی بین زن و مرد»ء حقوق
و وظایفی بین زن و شوهر ایجاد میشود که رعایت آن در ثبات و استحکام نظام خانواده
تاثیر اساسی دارد که از آن به («آثار نکاح» یاد میکنند. بخشی از این حقوق و تکالیف
مربوط به امور مالی و ب_خشی دیگر به امور غیر مالی و حمایتهای امنیتی و حیئیتی
مربوط میشود.
در حقوق اسلامی راجع به تقسیم وظایف زوجین تفاوتهایی دیده میشود که نه تنها
خاستگاه تبعیض ندارد» بلکه در نظام قانونگذاری کاملا مستند بر مبانی خاص است و
قابلیت تامل و توجیه عقلایی دارد و دقت و تیزبینی تام شریعت را بر پایه حکمت و
عدالت و راّفت و رحمت در گستره حقوق خانواده روشن میسازد و خود بیانگر وجود
تناسب بین عالم شریعت و طبیعت و فطرت است. در این نظام» ضشرورت ریاست بر
اساس اجرای احسان و عدالت و معاشرت بر اساس معروف بدور از هر گونه تعدی و
تفریط ضرر و بغی» خشونت و تحکم قابل توجیه و حمایت است و این اندیشه چون
معطوف بر نیازهای عاطفی و روانی انسان است» فقط در قالب استیفای حقوق صرف
خلاصه نمیشود. مقاله حاضر بر آن است که حقوق غیر مالی زن را درخانواده از منظر
تفکر اسلامی مورد ارزیابی قرار دهدء تا ضمن بیان خاستگاه قوانین» جایگاه امنیت
روانی و حیئیت انسانی زنان را در خانواده مبرهن سازد.
ارزش خانواده بیش از هر چیز بر پایه مودت و دوستی بین اعضای آن؛ بخصوص
زن و شوهر استوار است و اگر این جریان بر اساس دوستی و تفاهم و بر کنار از
خودخواهیها ادامه یابدء به آرامش و سکون در کنار یکدیگر و در نهایت به کمال
انسانی مورد نظر خواهد رسید. در میان مکاتب حقوقی» دین مبین اسلام» نظام معاشرتی
ویژهای در روابط مردان و زنان در دو حوزه اجتماع و نهاد خانواده تشریع کرده است
که از سویی بر مبانی انسان شناختی قرآن و اسلام استوار است و از دیگر سوء ناظر
به اهداف و چشماندازهایی است که اسلام برای اصیلترین و بنیادیترین نهاد اجتماعی
یعنی خانواده ترسیم میکند. از همین رو تعبیر «لتسکنوا الیها» در آیه ۲۱ سوره روم
اشاره به این واقعیت دارد که آرامش» مقام و موقعیتی است که انسان در پهنه هستی
باید بدان دست یابد و از دیدگاه قراان وظیفه خانواده زمینهسازی برای همین هدف است.
چه برای زن و شوهر و چه برای فرزندان. زیرا الفت زن و شوهر و تعامل آن دو با
نیروی عشق و محبت و در مسیر کمال, سنگ بنای شخصیت روحی و روانی فرزندان
را مینهد که اگر سالم باشد رحمت به بار میآورد. بر اساس این اندیشه خاستگاه
انسانهای دغدغهمند از نگاه قرآن این است که میگویند:
(... ربنا هب لا من ازواجنا و ذریاتضا قره اعین و اجعلنا للمتقین اماما» (فرقان؛
۶) «خدایا ما را از جانب همسران و فرزندانمان نور چشمی بخش و ما را رهبر
پرهیزگاران گردان». در واقع این یه بر اهمیت خانواده و پیشاهنگی آن در تشکیل جامعه
نمونه انسانی اشاره دارد» چنانکه پیوندهای سالم و درخشان را آرمان پرهیزکاران معرفی
میکند. به رغم دلالتهای روشن قرآن راجع به جایگاه حقوق غیر مالی زن» متاسفانه
در برخی جوامع اسلامی» زن در خانواده یا در جامعه مورد ستم قرار دارد و گاهی
از جهت برخورداری از امنیت و حیثیت در جایگاه متعادل خود نیست. البته این بدان
معنا نیست که زن درکشورهای اروپایی از وضع بهتری برخوردار و از موقعیت شایسته
انسانی بهرهمند است» بلکه در آنجا نیز زن مورد ستم است اما به شکلی دیگر.
واقعیت این است که زن در طول تاریخ نسه از سوی دشمنان» بدخواهان و مهاجمان
شرق و غربء بلکه گاه از سوی نزدیکترین عضو خانواده خود مورد بیمهری قرار
گرفته و بدلیل موقعیتهای اجتماعی» خانوادگی» فرهنگی» شرایط و امکانات و گاه عدم
اطلاع از حقوق خود ناگزیر بیمهریها را بر جان هموار ساخته است.
قرآن و گوهر انسان بدور از جنسیت
قرآن آنگاه که از گوهر انسان و حقیقت و رسالت او بدور از جنسیت مادی سخن به
میان میآورد» میفرماید: «و لقد کرمنا بنی آدم...» (اسراء ۷۰) از مقام انسان و برتری او بر بسیاری از آفریدهها سخن میگوید و آنگاه که از روح خود در او دمید «نفخ
فیه من روحه» (سجده» ٩) و اگر به خاطر آفرینش انسان به خود تبریک میگوید و آن
را در فرهنگ دیانت» برای همییشه به ثبت میرساند که «فتبارک الّه احسن الخالقین»
(مومنونء ۱۶) در همه این موارد ازحقیقت والای انسانی سخن میگوید که تفاوت
و تمای_زی در حقیقت و ماهیت زن و مرد نیست. آنگاه میفرماید: «ان اکرمکم عندالله
اتقیکم» (حجرات» ۱۳) و یا میفرماید: «و من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو
مومن فاولفک یدخلون الجنه یرزقون فیها بغیر حساب» (مومن»۶۰) اشاره دارد به
اینکه پاداش اخروی و مقام قرب الهی به جنسیت مربوط نیستء بلکه به ایمان و عمل
صالح مرتبط است خواه موژمن عامل » مرد باشدء خواه زن.
بر این اساس» دیدگاه قرآن کریم به جایگاه حقیقی زنان همان نگاه حقیقتگرای او
به انسان و جایگاه رفیع و مسوولیت آفرین اوست.
اما تفاوتهای حقوقی برخاسته از طبیعت جنسیتی است که در عالم تکوین بعضی
از وظایف به عهده زن و بعضی بر عهده مرد است و بواسطه این تفاوتهای تکوینی
تفاوتهای حقوقی به وجود آمده است؛ لیکن لازمه تفاوت» تبعیض و بیعدالتی
نیست و قوانین اسلامی کاملا این قضیه را به اثبات میرساند که بسیاری از تفاوتها
بواسطه حمایتهای مالی» امنیتی و حیئیتی از زن مسلمان است.
خلاصه ماشینی:
384 جايگاه حسن معاشرت در روابط خانواده همانطور که قبلا اشاره شد از ديدگاه اسلام ، هـــر يـک از زن و شوهر در برابر يکديگر از حقوق متقابل و ويژه اي برخوردارند و تکاليفي دارند که از آن جمله حســن معاشرت مي باشد و اين تکليف با صراحت کامل در آيه ١٩سوره نساء اينچنين بيان شده است : عاشروهن بـالمعروف «بـا زنـان به شايستگي رفتار کنيد».
معنا و معيار قواميت «قوام » صيغه مبالغه «قائم » اســـت کـه هـــر گاه با حرف جر «علي » بکار رود بـه معناي مـــراقبت ، دوام و ثـبات بـر کـاري اسـت يا ايستادن بر پايه چيزي و يا تکيه بر چيزي که در اين آيه معناي نخســت اراده شده يعني بسيار قيام کننده بر امور، کارها و نيازهاي زنان و خانواده (ابن مـنظور،بي تا، ج ١١، ذيل واژه قوم ) تعبيراتي چون ولايت ، حکومت ، تسلط ، سيطره ، احاطه ، چيرگي ، تکيه گاه بودن نيز در برخي نوشته ها کم و بيش به چشم مي خورد، اما شايد دليل چنين برداشتهايي تعبير «فضل الله » بـاشد کـه در ادامه آمده ولي چنانکه بعدا خواهد آمد هرگز سلطه و سلطنتي در معناي آن پذيرفته نيست ، چنانکه فضل 393 نيز برتري و ارزش بيشتر مردان دلالت ندارد.