چکیده:
با توجه به ظاهر بیان صائب، در نگاه نخست چنین به نظر میآید که صائب بیشترین اقتباس را از حافظ داشته است و تحت تأثیر او بودهاست. با استناد به اینکه هر متنی در تعامل با متنهای پیش از خود است و نیز با دقت بیشتر در اشعار این دو شاعر، این فکر شکل گرفت که صائب نسبت به مفاهیم و مضامین حافظ نوعی آشناییزدایی معنایی انجام دادهاست یا در واقع استفادۀ صائب از مضامین حافظ با نوعی موضعگیری منفی همراه بودهاست و به نظر میرسد بیشتر به لقب لسانالغیب رشک میبرده است. صائب ضمن درک شگردهای زبانی زیرکانۀ حافظ، در برخورد با مضامین حافظ از همین شگرد استفاده نمودهاست، بهگونهایکه در ظاهر محسوس نیست و با دقت و نکتهسنجی میتوان به آن پی برد. این مسئله باعث گردید با استفاده از روش بینامتنیت، تحلیل تطبیقی در دو غزل حافظ که مورد اقتباس صائب بوده، انجام گیرد. با تحلیل بینامتنی میتوان پی برد چگونه مؤلف یک متن گزینشگرانه و هدفمند از متون دیگر بهره بردهاست. تحقیق زیر نتیجۀ این فکر و روش است.
Looking at denotation of phrases in Saeb's works, at first it appears as though his work has been greatly influenced by works of Hafez. Following a deeper look in to works of these two poets however, we propose that rather, Saeb is semantically defamiliarizing themes and phrases central to works of Hafez. In fact, Saeb's use of Hafiz's themes and phrases is accompanied by a negative connotation, suggesting that perhaps, Saeb is envious of Hafez’s given title - Lesan ol Gheyb. It appears that Saeb has understood Hafez’s poetic language tricks in utilization of phrases and has taken a step further to manipulate Hafez's themes and phrases in a way that is not superficially noticeable, but one can notice this manipulation of lexical semantics while looking deeper. To substantiate this hypothesis, we have used intertextuality method to make a comparative analysis using in two sonnets of Hafez adapted by Saeb. Our intertextual analysis reveals that Saeb has selectively and purposefully taken advantage of Hafez’s phrases to ameliorate his own works. The following research outlines finding supporting our hypothesis, using intertextuality method and approach.
خلاصه ماشینی:
با استناد بـه ایـن کـه هـر متنـی در تعامل با متن های پیش از خود است و نیز با دقت بیشتر در اشعار ایـن دو شـاعر، ایـن فکـر شکل گرفت که صائب نسبت به مفاهیم و مضامین حافظ نوعی آشناییزدایی معنـایی انجـام داده است یا در واقع استفادة صائب از مضامین حافظ بـا نـوعی موضـع گیـری منفـی همـراه بوده است و به نظر میرسد بیشتر به لقب لسان الغیب رشک مـیبـرده اسـت .
نهایت به این نتیجـه رسیدیم که صائب نسـبت بـه مقبولیـت فـراوان حـافظ و لقـب لسـان الغیـب او حساسـیت رشک آلود داشته است و در عین تأثر از او به قصد نشان دادن برتری خود، بـه طـور ضـمنی اندیشه های حافظ را نقد نمـوده اسـت .
١. ١ طرح مسئله هدف از این پژوهش تطبیقی با تکیه بر دو غـزل صـائب کـه در مقابلـه بـا دو غـزل حـافظ سروده ، بیان این موضوع است که چگونه صائب در عین تأثر از حافظ ، رندانه و رشک آمیـز، در صدد رد اندیشه های او بر میآید.
از سوی دیگر، در مصراع اول با کلمۀ بار و ثمر نیـز بـازی مـیکنـد؛ واژة بـار ایهام تناسب دارد، چون در معنی نزدیک به ذهن بـا ثمـر تناسـب دارد و در واقـع بـه معنـی ثمر است که اگر در این معنی به کار میرفت ، دارای حشو زاید بـود ولـی در معنـی دور آن که مورد نظر صائب است ، به معنی سنگینی و زحمـت اسـت .