چکیده:
داستان زندگی انبیای الهی همواره در شعر شاعران فارسی زبان بازتاب داشته و هر یک از آنان به تناسب موضوع و برای مقصودی خاص به این داستان ها در شعر خود توجه نموده است. در این بین، وقایع زندگی حضرت موسی(ع)در مقام پیامبری که نامش بیش از سایر پیامبران الهی در قرآن مجید آمده ، بازتاب ویژه ای در اشعار این شاعران داشته است. از میان وقایع مختلف زندگی این نبی الهی، حادثه میقات و ماجرای «ارنی» گفتن وی و «لن ترانی» شنیدن او از خداوند، بیشتر از دیگر وقایع زندگی او مورد تفسیر و تحلیل قرار گرفته است. از طرفی، بازتاب این واقعه به نظر در متون عرفانی منظوم و منثور فارسی بیش از دیگر متن ها بوده است؛ کمتر متن عرفانی را می توان یافت که به بهانه ای این پرسش و پاسخ را دستمایه ای برای طرح یک موضوع یا مسیله خاص عرفانی قرار نداده باشد. افزون بر این، این واقعه در اشعار غیرعرفانی فارسی نیز منعکس شده که از منظرهایی دیگر بدان پرداخته اند. در این مقاله برآنیم با روش تحلیل مقایسه ای متن به بررسی و تحلیل موضوعی بازتاب «ارنی» و «لن ترانی» در شعر شاعران پارسی گوی بپردازیم.
The story of the life of divine prophets has always been reflected in the poetry of the Persian-speaking poets, and each of them has paid attention to the theme and purpose of these stories in his poetry. In the meantime, the events of the life of Prophet Moses, whose name is mentioned more than any other divine prophets in the Holy Quran, have had a special reflection on the poetry of these poets. Among the various events of this divine prophet's life, the event of "Areni" and "Lan Trani" hearing of God have been interpreted and analyzed more than any other event in his life. On the other hand, this event seems to have been reflected in Persian mystical texts and prose more than any other text; less mystical text can be found that does not place this question and answer as a means of articulating a particular mystical subject or issue. In addition, this event is also reflected in Persian mystical poems that have dealt with it from other perspectives. In this article, by comparative analysis of the text, we are going to examine the thematic analysis of the reflections of "Areni" and "Lan Trani" in the poems of Persian poets
خلاصه ماشینی:
٥. پیشینۀ پژوهش با وجود اهمیت حوادث زندگی حضرت موسی(ع )، به خصوص واقعۀ میقات و بازتابی کـه این حادثه در شعر فارسی و متون منظم و منثور عرفانی داشته است ، بر اساس بررسـی هـای انجام شده به نظر می رسد تا کنون تحقیقات چندانی در این زمینه صورت نگرفته اسـت کـه برخی از آنها که ارتباط موضوعی بیشتری با موضوع این مقاله دارند، اشاره می شود ـ اژه ای، تقی و نفیسه آقاخانی(١٣٩٦)، «تحلیـل بازتـاب آیـۀ تجلـی در متـون عرفـانی فارسی تا پایان قرن هفتم »، پژوهش هـای ادب عرفـانی(گوهر گویـا)، سـال یـازدهم ، شمارة ٤.
در ابیات اغلب با فعل هایی مواجه ایم که در آن شاعر یا به سالک توصیه می کنـد کـه با شنیدن پاسخ «لن ترانی» امید خود را از دست ندهد و همچنان بر عشق دوست اعتماد کنـد و آن را به حساب ناز و غمزة دوست بگذارد: اعتمــــادی دارد او بـــــر عشــــق دوســـــت گــــر ســــماع لــــن ترانــــی مــــی کنــــد (مولانا، ١٣٧٦ : ٣٣٥ ) نســازد لــن ترانــی چــون کلــیم از طــور نومیــدم نمــک پــروردة عشــقم زبــان نــاز مــی دانــم (صائب ، ١٣٦٨ : ٢٧٠٢) و یا اصولاً منکر «لن ترانی» می شود و با قطعیت از استجابت دعا سخن می گوید: به فلک بـرآ چـو عیسـی ارنـی بگـو چـو موسـی کـه خـدا تـو را نگویـد کـه خمـوش لـن ترانـی (مولانا،١٣٧٦:١٠٤٨) خداونــــدی کــــه چــــون نــــامش بخــــوانی نیــــــابی در جــــــوابش لــــــن ترانــــــی (نظامی، ١٣٨٧ : ٢٤) حتی گاهی شاعر از این هم فراتر می رود و پاسخ «لن ترانی » را طلیعۀ دیـدار تلقـی مـی کند و آن را پاسخ مثبت حق در برابر «ارنی» گفتن طالب این دیدار می داند: دور بـاش منــع دیـدن پــیش پـیش جلــوه اســت لــن ترانــی بــرق چنــدین شــعلۀ دیــدار داشــت 4 (بیدل ، ١٣٨٦ : ٤١٨) با این استدلال که وقتی خداوند خود را بر سنگی بی جان که استحقاق آن بـه مراتـب از انسان کمتر است تجلی می کند، بـه طریـق اولـی انسـانی کـه خلیفـۀ او روی زمـین اسـت ، شایستگی بیشتری برای این عزت دارد و او به عارفان و سالکان نه از راه نظر بلکـه از راه دل و از دریچۀ عالم معنی روی می نماید، که این همان نظر عرفا و صوفیه در باب رؤیت است : تجلـــــی ســـــنگ را نومیـــــد نگذاشـــــت متــــــرس از دوربــــــاش لــــــن ترانــــــی (صائب ، ١٣٧٤ : ٣٤٠٧) رخ از دریچــۀ معنــی نمــود آن کــه بــه نــاز میــان حســن و نظــر ســد لــن ترانــی بســت (محتشم ، ١٣٨٠ : ٨٩٨) ٣.