چکیده:
حسنالدین احمد از قرآنپژوهان بنام شبهقاره است. وی در فصل سوم کتاب «رویکردی نو به مطالعۀ قرآن»، به تبیین تعابیر قرآنی پرداخته است. رویکرد ایشان نسبتبه تبیین تعابیر، موجز و بدیع است. شناخت روش تبیین معانی تعابیر، در تفسیرِ دقیق و صحیح آیات قرآن نقش بسزایی دارد؛ بنابراین بررسی و تحلیل مبانی و روش حسنالدین احمد در تبیین تعابیر قرآنی ضروری است. سؤال اصلی در این پژوهش این است که دیدگاه حسنالدین احمد بهویژه در مورد تعبیر قرآنی « فارالتنّور» چه اشکالاتی دارد؟ در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی تعبیر «فارالتنّور» در نظر حسنالدین احمد مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. انتخاب تعبیر «فارالتنّور» ازآنروست که دارای تنوع اختلافنظر مفسران است. ازآنجاکه تبیین حسنالدین احمد از منظر مبنا، روش و مأخذشناسی، اطلاعات کاملی به دست نمیدهد، ابتدا نظر لغویان و مفسران و سپس نظر وی بیان شده است؛ تا کاستیهای روششناختی و مأخذشناسیاش روشن شود. یافتهها نشان میدهد که عدمتبیین مبانی و همچنین فقر روشی و عدمیادکرد از منابع تحقیق، اشکالات اساسی حسنالدین احمد در تبیین معنای «فارالتنّور» است و همین سبب شده است تا رویکرد وی با وجود ادعای وی بر بدیعبودن، غیرروشمند و ذوقی بنماید.
خلاصه ماشینی:
نويسنده اين گونه نتيجه گرفته که اثـر حسـن الدين احمد در عين کم نظيري نشان دهندة ناآگاهي ايشان از روش فهم قرآن است ؛ البتـه نويسـندة مقالـه به دليل تأکيد بر معرفي ساختار کتاب حسن الدين احمد به نقد کلـي پرداختـه و شـواهد کـافي در زمينۀ نقد نظر مؤلف ارائه نداده است ؛ به طور مشخص کاستيهاي ديـدگاه حسـن الدين احمـد بـا تبيين ديدگاه مفسران مورد ارزيابي قرار نگرفته است .
در پايان نامـۀ عبـدالغني کـردي تـودزيلي بـا عنوان «ترجمه و نقد فصل اول و دوم کتاب رويکردي نو به مطالعۀ قـرآن » (١٣٩٤) نيـز بـا تأکيـد بيشتر بر ترجمه ، دو فصل اول ترجمه شده و در برخي از موارد اندک صرفا اصطلاحات فصل هاي ترجمه شدة کتاب يعني اصـطلاحات مربـوط بـه سـبک و آرايـه هاي ادبـي مـورد نقـد و بررسـي قرارگرفته و به اين اشاره نشده است کـه ديـدگاه حسـن الدين احمـد در تبيـين آيـات قـرآن چـه اشکالاتي دارد؛ در مقالۀ «نقد ديدگاه حسن الدين احمد پيرامون نماد» (١٣٩٧) اثر حسـين خـاکپور نيز به طور خـاص بـه مقولـه «نمـاد» پرداختـه شـده اسـت .
ک: فـراء، ١٩٨٠: ١٤/٢؛ طبـري ، ١٤٢٠: ٣١٧/١٥-٣٢٢؛ زمخشري ، ١٣٨٩: ٣٤٦/١٧؛ طباطبايي، ١٣٩٠: ٣٣٧/١٠؛ سـيد قطـب ، ١٤٠٨: ١٨٧٧/٤؛ آلوسي ، ١٤١٥: ٢٥٠/٦)؛ طرفداران اين معنا از تنور به سه دليل بـراي گـزينش ايـن معنـا استناد کرده اند: دليل نخست : هرگاه معنا داير بر معناي حقيقي و مجازي باشد، انتخاب معناي حقيقـي کـه در کلام عرب معمول و داراي شهرت بيشتر بوده ، به صـواب نزديـک تر اسـت (سيدمرتضـي، ١٩٩٨: ١٧٠/٢؛ طبــري ،١٤٢٠: ٣٢٢/١٥؛ زمخشــري ،١٣٨٩: ٣٤٦/١٧؛ ابن جــوزي ، ١٤٢٢: ٣٧٢/٢؛ مکــارم شيرازي،١٣٨٠: ٩٧/٩).