چکیده:
با برآمدن چین در دهه نود و ثبات در رشد اقتصادی چشمگیر در هزاره نوین راه ابریشم نوین٬ به مثابه مهمترین ابتکار بینالمللی٬ در کانون ژئوپولیتیک آسیا قرار گرفته است. "راه ابریشم نوین" یا "یک جاده٬ یک کمربند" بلندپروازانهترین کلانپروژه در زمانه کنونی به شمار میآید که نمود و نماد اعمال قدرت چین در ورای مرزهای خود است. در این میان٬ آسیای مرکزی در نگاه چین، نقطه ثقل راه ابریشم نوین است که مسیرهای آن را به سوی ایران و آسیای باختری٬ آسیای جنوبی و جنوب روسیه کنترل میکند. از سوی دیگر٬ افغانستان و سین کیانگ نیز جایگاههای مهمی در شکلگیری روند مسیرهای زمینی راه ابریشم نوین دارند. از این نقطه نظر٬ نوشته پیش رو به تبیین پرسش اساسی خود درباره کنشگران و روندهای تاثیرگذار کمربند زمینی راه ابریشم نوین بر ژئوپولیتیک آسیای مرکزی میپردازد. نوشته با ذکر جزییات کنشگری ویژه دولتهای آسیای مرکزی و خط مشیهای آنها را بیان میکند. همچنین٬ دامنه و گستره سرمایه گذاریها و سیاستهای پکن در این منطقه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
With the rise of China and its stable economic growth in the new millennium, the New Silk Road has caught eyes and thoughts as the most significant international initiative. Indeed, One Belt One Road is the most ambitious megaproject, expressing China's will and capacity for external power projection. In the contemporary world, there are rare projects with a huge ramification for the transformation of international security and power arrangement within Iran's periphery, particularly Central Asia. Within this context, the New Silk Road is an exceptional grand-strategy, affecting geopolitics of Central Asia, in particular, and Greater Eurasia, in general. Central Asia has been geographically and historically the center of gravity of the Silk Road, controlling roads from China to Iran and the Middle East, as well as South Asia and Southern Russia. From this point of view, the present article shows the significance of Central Asia, Xinxiang and Afghanistan with a huge ramification in shaping trends of the new Silk Road
خلاصه ماشینی:
کوتاه سخن اینکه ، راه ابریشم نوین ، مهم ترین نماد و نمود اعمال قدرت چین ، ورای مرزهای این کشور در سال ها و دهه های آینده خواهد بود.
چنین چارچوبی نشــان میدهد که رد پای ریشه ها و پیامدهای این کلان پروژه را میتوان در سه حوزٔە ژئوپلیتیک ، ژئوکالچر، و ژئواکونومی و در ســه ســطح «بین المللی»، «منطقه ای»، و «داخلی» یافت ؛ بنابراین ، چارچوب نظری پیش رو، نقش بزنگاه های مهم تاریخی، نیروها (داخلی/ خارجی)، و بازیگران (تصمیم گیران / نخبگان / / نهادها) که نقشی کلیدی در مسیر راه ابریشم نوین دارند را نشان میدهد.
Masood, 2018) ازآنجاکه این پژوهش ، تنها بر کمربند و نه جادٔە راه ابریشــم نوین تمرکز دارد، تنها تأثیر بازیگران منطقه ای درآسیای مرکزی و افغانستان ، و همچنین ، سین کیانگ را بر شکل گیری روندهای کمربند راه ابریشم نوین بررسی کرده است .
٥. آسیای مرکزی: نقطۀ ثق̨ راه ابریشم آسیای مرکزی، مهم ترین منطقه ای است که به دلیل همجواری با مرزهای غربی چین ، زیر فشار پیوستۀ تأثیرات کلان ، دیرپا، و ژرف برآمدن راه ابریشم نوین خواهد بود.
در راهبرد کلان رهبران پکن ، ســین کیانگ ، دروازٔە پل زمینی اوراســیایی اســت که چین را به آسیای مرکزی و سرانجام ، به اروپا پیوند میدهد Vision and Actions on Jointly Building Silk) (٢٠١٥ ,st-Century Maritime Silk Road٢١ Road Economic Belt and.
سین کیانگ با اینکه دروازٔە راه ابریشم نوین به آسیای مرکزی به شمار میآید، یکی از توســعه نیافته ترین بخش های چین اســت .