چکیده:
روششناسی پژوهش ادبی بهویژه در حوزة استناد، پیوندی ژرف با اخلاق پژوهش دارد. بهعبارت دیگر، اشکالات روششناختی میتوانند خطاهای اخلاقی را نیز در پی داشته باشند. در مقالة حاضر، کتاب درسگفتارهای نقد ادبی عبدالحسین زرینکوب از همین منظر مورد نقد قرار گرفته است. مرز مبهم میان گفتار نویسنده و گفتار نقلشده از منابع این کتاب، از مهمترین اشکالاتی است که در این مقاله بر آن تکیه شده است. این ابهام، ابعاد گوناگونی دارد که مهمترین آنها یکسانانگاریِ منابع و یکسانانگاری مفاهیم و اصطلاحات تخصصی هستند. به عبارت دیگر، به دلیل محو تمایز میان گفتار نویسنده و منابع، استناد به منابع مختلف به شکلی است که گویی هیچ تفاوتی میان این منابع با یکدیگر، و همچنین میان دیدگاه نویسنده با آنها وجود ندارد. این امر موجب نوعی بدیهیانگاری در تعریف مفاهیم اصلی نیز شده است. در پایان نیز نشان دادهایم که این خطای روششناختی پیامدها و لغزشهای اخلاقی آشکاری نیز داشته است.
Methodology of literary research in the subject of citation is in relation to research ethics. In other words, the methodological mistakes can be followed by the moral ones. This paper, in this regard, critics the book “Abd –ol -Hoseyn Zarinkoub’s Lectures of Literary Criticism” by Ahmad Khatami. One of the emphasized points in this article is the ambiguous boundary between the author’s speech and his sources. This ambiguity has various dimensions including equivalence of sources and equivalence of main concepts and terms. In other words, as elimination of the distinction between the author and sources in citations of this book, as if there was no difference between author’s view and sources, and even among sources. The result of this point is the naturalization in the definition of main concepts and terms. In the end, it is argued that the methodological mistake has had obvious moral consequences and faults.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله ، اولاً مباحث مربوط به روش شناسی استناد محدود بـه مواردی هستند که نمونه های مهم آن را بتوان در کتاب یادشده یافت و ثانیـاً ایـن کتـاب نیـز تنها با توجه به نکته های روش شناختی در حوزة استناد، بررسی خواهد شد.
بـرهمین اسـاس ، موضـع انفعـالی نویسندة کتاب درس گفتارهای نقد ادبی در برابر منابع پژوهشـی خـود نیـز موجـب راهیـابی خطاهایی روش شناختی به ایـن کتـاب شـده اسـت کـه آنهـا را در دو دسـتۀ کلـی بررسـی خواهم کرد: انحصار مفاهیم و تعاریف ؛ همگن پنداری منابع .
این نوع تقلیل گرایی در دو مفهوم «نقد» و «ادبیات »، حاصل موضـع انفعـالی پـژوهش گـر در برابر برخی منابع (ازجمله کتاب نقد ادبی زرین کوب ) اسـت کـه وی را از مقایسـۀ منـابع بـا یک دیگر باز داشته است .
این در حالی اسـت کـه نگـاه اسـکات بـه ایـن نـوع نقـد تفاوت هایی با منبع قبلی دارد که از چشم خاتمی دور مانده است : اولاً اسکات نقـد اخلاقـی را نه به عنوان نقدی سنتی بلکه یکی از انواع نقد حتی در قرن بیستم میشمارد.
اما نویسـندة کتاب درس گفتارهای نقد ادبی بدون در نظر داشتن تفاوت معیارهای هر یـک از ایـن منـابع برای دسته بندی نظریه ها، با تکیه بر عنوان فصل ها و بـدون تـلاش بـرای ارائـۀ دسـته بنـدی جدید، هر دو دسته را به طور کامل در کتاب خود جای داده است .