چکیده:
به نظر می رسد که از منظر گفتمان کثرت گرای این عصر پرداختن به تربیت معنوی، بیش از تربیت دینی، می تواند راهگشا باشد زیرا اگر به معنویت به عنوان جوهرۀ مشترک ادیان بنگریم، این امر نقطه مشترکی برای دیدگاه های گوناگون است. از طرفی توجه جهانی به علم معنویت در کودکان و نوجوانان، به عنوان عاملی که نقش مهمی در رشد و توسعه انسان دارد، رو به افزایش است. بررسی چگونگی ورود معنویت2 به هویت فرد از لوازم ضروری پرداخت علمی و روانشناسی این مبحث است. این مجال، فرصتی است برای نگاهی به نظریه های روان شناسی غربی پیرامون تشکیل انگاره های معنوی فرد یا هویت معنوی.3 این مقاله به ضرورت پرداختن به هویت معنوی، علل پیچیدگی تبیین آن ،تعاریف، ارتباط معنویت با دین، بررسی فردی یا اجتماعی بودن هویت معنوی، عوامل مؤثر و در نهایت به همبسته های هویت معنوی از دیدگاه روان شناسان غربی می پردازد.
With the pluralistic perspective in this era, it seems more useful to focus on spiritual training rather than religious training, because if we see the spirituality as the common essence among religions, a common point of view is caught from the different approaches. In addition, international attention to the science of Spirituality in children and adolescents, as a factor that plays an important role in human development, is growing. It is necessary for this science topic to investigate the entrance of spirituality in the personal identity. This opportunity is one to take a look on Western psychological theories about spiritual identity. In this paper we address the need for spiritual identity, causes for its explanation complexity, definitions, relationship between spirituality and religion, individual or social spiritual identity, and finally factors related to spiritual identity.
خلاصه ماشینی:
Spiritual Identity مقدمه به نظر مي رسد که توجه جهاني به علم معنويت در کودکان و نوجوانان ، به عنوان عاملي که نقش مهمي در رشد و توسعۀ انسان دارد، رو به افزايش است (روهلکپارتين و بنسون و اسکيلز، ٢٠١١).
معنويت به سبب همبستگي با سلامت جسم (همتي پاک و احمدي و انوشه ،١٣٨٩؛ معيني کيا و زاهد بابلان ،١٣٨٩؛ کاتن و زبراکي و روزنتال و تسوت و دروتر١، ٢٠٠٦) و سلامت روان (پلينت و شرمن ٢، ٢٠٠١؛ مکنايز و راجاگوپال و مليبهم و لاويزو- موري ٢٠٠٠،٣؛ جاني پژوه و شريفي و سجاديان و جوزداني ،١٣٨٩)، از اهميت بالايي برخوردار است .
Cotton & Zebracki & Rosenthal & Tsevat & Drotar 2.
در چنين دريافت مفهومي از هويت ، تبيين هويت معنوي ، به طور کلي به اين صورت است که "خود" فرد چگونه به معنويت ارتباط پيدا مي کند و آن را در درون فهم شخصي از خويشتن جاي مي دهد.
Reimer , Dueck, Adelchanow & Muto 9.
تمپلتون و اکلز١١ (٢٠٠٦) هويت معنوي را يک هويت فردي تعريف مي کنند که عکس العمل هاي شخصي فرد را دربارة معنويت زندگي خود، انعکاس مي دهد (روهلکپارتين و کينگ و واگنر و بنسون ، ٢٠٠٦؛ ريمر، دوئک ، آدلکانو و موتو ،٢٠٠٩).
Kimball, Mannes & Hackel 10.
Hunsberger, Pratt & Pancer 4.
Zinnbauer, Pargament &Scott 5.
1. Knox,,,Langehough & Walters 2.
Gilliam, Barry& Bacchus 5.
Boyatzis, Dollahite &Marks 7.