چکیده:
پژوهش حاضر با هدف آزمون اعتبار فرضیه منحنی زیستمحیطی کوزنتس (EKC) برای ایران انجام شده است. برای تجزیه و تحلیل روابط کوتاهمدت و بلندمدت میان رشد اقتصادی، شاخص پیچیدگی اقتصادی، مصرف انرژی، و ردپای بوم شناختی از روش FourierARDL و آزمون علّیت با تغییر زمان استفاده شده است. یافتههای رویکرد FourierARDL وجود همانباشتگی در میان متغیرها را تایید میکند. علاوه بر این، نتایج نشان میدهد مصرف انرژی و رشد اقتصادی باعث افزایش ردپای بومشناختی در کوتاهمدت و بلندمدت میشود. با این حال، کشش کوتاهمدت رشد اقتصادی نسبت به کشش بلندمدت کوچکتر است، یعنی فرضیه EKC برای ایران معتبر نیست. این یافته توسط آزمون علّیت با تغییر زمان تایید میشود. نتایج کلی نشان میدهد که پیچیدگی اقتصادی تاثیر کاهندهای بر ردپای بومشناختی دارد و رشد اقتصادی برای حل مشکلات زیستمحیطی در ایران موثر نیست. بنابراین، دولت ایران باید فرایند تولید سازگار با محیطزیست و فناوریهای پاکتر را در صادرات تشویق کند تا آلودگی محیط زیست کاهش یابد.
The aim of this study is to test the validity of the Kuznets Environmental Curve (EKC) hypothesis for Iran. For this purpose, this study used the FourierARDL method and causality test with time change to analyze the short-term and long-term relationships between economic growth, economic complexity index, energy consumption, and ecological footprint. Findings from the Fourier ARDL approach confirm the existence of coherence between variables. In addition, the results of this study show that energy consumption and economic growth increase the ecological footprint in the short and long term. However, the short-term elasticity of economic growth is smaller than the long-term elasticity, meaning that the EKC hypothesis is not valid for Iran. This finding is confirmed by the causality test with time change. The overall results show that economic complexity has a diminishing effect on the ecological footprint and economic growth is not effective in solving environmental problems in Iran. Therefore, the Iranian government should encourage an environmentally friendly production process and cleaner technologies in exports to reduce environmental pollution.
خلاصه ماشینی:
برای تجزیهوتحلیل روابط کوتاهمدت و بلندمدت میان رشد اقتصادی، شاخص پیچیدگی اقتصادی، مصرف انرژی، و ردپای بومشناختی از روش FourierARDL و آزمون علّیت با تغییر زمان استفاده شده است.
ادبیات اخیر با بررسی عوامل تعیینکننده (برای مثال صنایع، جهانیسازی، کشاورزی، توسعه مالی، مصرف انرژی، سرمایهگذاری، تجارت، شهرنشینی، و سرمایه انسانی) در دورههای زمانی مختلف برای گروهها یا کشورهای گوناگون با استفاده از روشهای متنوع اقتصادسنجی، تاثیر فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی را بر ردپای اکولوژیکی نشان داده است (Destek et al.
آنها بیان میکنند که اگر مشخص شود کشش درآمد کوتاهمدت از کشش بلندمدت بالاتر است، این نشان میدهد که آلودگی محیط با گذشت زمان کاهش مییابد و فرضیه EKC معتبر است.
/ شکل 1: رابطه بین پیچیدگی اقتصادی و آلودگی محیطزیست (Pata, 2021) در بخش مقدمه، به پژوهشهای مختلفی اشاره شد که اعتبار فرضیه EKC را با استفاده از انتشار CO2 و EF به عنوان یک متغیر وابسته بررسی میکنند.
این مورد نشان میدهد که فرضیه EKC برای ایران معتبر نیست، زیرا رشد اقتصادی در کوتاهمدت نسبت به بلندمدت آلودگی زیستمحیطی کمتری ایجاد میکند.
این مورد نشان میدهد که EC (مصرف انرژی سرانه) اولیه ایران باعث تخریب قابلتوجه محیطزیست شده است.
علاوه بر این، ضرایب کوتاهمدت نشان میدهد که افزایش تولید ناخالص داخلی و مصرف انرژی باعث افزایش سرانه ردپای بومشناختی میشود، در حالی که پیچیدگی اقتصادی تاثیر کاهشی بر فشار محیط دارد.
The Impact of Energy Consumption and Economic Development on Ecological Footprint and CO2 Emissions: Evidence from a Markov Switching Equilibrium Correction Model.