چکیده:
زمینه: تدارک سازوکارهای تحولی در سازمان بزرگ و گسترده آموزش و پرورش نیازمند مدیریت کارآمد و اثربخش است تا بتواند با استفاده حداکثری از امکانات و منابع موجود و برقراری تعامل فعال و اثربخش با ارکان سهیم و موثر در فرایند تحول، زمینه تحقق اهداف تحول را فراهم میآورد. آموزش و پرورش به عنوان نهاد فرهنگی اجتماعی، نقش اساسی و بیبدیل در تربیت نیروی انسانی و تولید سرمایه اجتماعی و فرهنگی و در فرایند رشد و تعالی کشور ایفا میکند به گونهای که آینده کشور در آئینه آموزش و پرورش امروز قابل مشاهده است.
هدف: هدف این تحقیق، بررسی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش از جهت اجرای موفق و یا عدم موفق آن در سازمان آموزش و پرورش است.
روشها: در این پژوهش، رویکرد پژوهش کیفی بوده و در پژوهش از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. بدین منظور 8 مصاحبه نیمه ساختار یافته تخصصی با خبرگان و مجریان صورت پذیرفته است. تحلیل دادهها در فرآیند کدگذاری باز منجر به ظهور 429 کد در قالب 4 بخش اصلی گردید.
یافتهها: تحلیل دادهها بر اساس تحلیل مضمون مبین آن است که چهار عامل نقش سازمان مجری، نقش نظام تدوین خط مشیگذاری، نقش مجریان خطمشی، نقش ماهیت خط مشی، بر موفقیت و عدم موفقیت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تاثیر بسرایی داشته و طبق دادههای بدست آمده در مجموع سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در اجرا با شکست همراه بوده است.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد به جای سندنویسی مجدد در آموزش و پرورش پیشنهاد میشود اسناد موجود نظیر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در ابتدا اجرایی شود و بعد به بحث سندنویسی بپردازیم که اجرای اسناد در آموزش و پرورش نیازمند داشتن انگیزه کارکنان و مجریان است. همچنین اجرایی شدن اسناد موجود در آموزش و پرورش از قبیل سند تحول بنیادین نیازمند درک و قبول مجریان و معلمین میباشد.
Since education as a cultural and social institution plays an essential and irreplaceable role in training human resources and producing social and cultural capital in the process of growth and excellence of the country, the researcher considers the main purpose of the study to document the fundamental transformation of education for successful implementation or Its failure has put it in the country's education organization. The research approach is qualitative and in the research, the method of content analysis has been used. For this purpose, 8 semi-structured specialized interviews with experts and presenters have been conducted. Data analysis in the open coding process led to the emergence of 429 codes in the form of 4 main sections. Data analysis based on content analysis shows that the four factors of the role of the implementing organization, the role of the policy-making system, the role of policy makers, the role of the nature of the policy, have an impact on the success and failure of the document of fundamental change in education. The data obtained as a whole document the fundamental transformation of education in implementation has been associated with failure.