چکیده:
برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران در نقطه کانونی قدت راهبردی ایران در عرصه مسائل دفاعی – نظامی قرار دارد. ازسویدیگر، در دوران بعد از جنگ جهانی دوم همواره منطقه غرب آسیا جزء مناطق راهبردی موردنظر امریکا تلقی میشود. اسناد راهبرد امنیت ملی و نشانگانِ رفتاری امریکا ازجمله در دوران ترامپ نشان میدهد، محور سیاست امینتی امریکا در غرب آسیا موازنهسازی از راه دور، بهمنظور مهار متخاصم با محوریت ایران است. درهمینراستا، هدف پژوهش حاضر، تبیین تأثیرات برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران بر راهبرد امنیتی امریکا در غرب آسیا در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ است. سؤال اصلی پژوهش نیز عبارت است از اینکه برنامه موشکی جمهور اسلامی ایران چه تأثیری بر راهبرد امنیتی امریکا در غرب آسیا در دوران ترامپ دارد؟ در پاسخ به این سؤال، این فرضیه مطرح میشود که اساساً برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران منجر به تضعیف راهبرد امنیتی امریکا در غرب آسیا میشود. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی و منبابع گردآوری اطلاعات، کتابخانهای است.
The missile program of the Islamic Republic of Iran is at the center of Iran's strategic power in the feld of military defense issues. On the other hand, in the post-world II era, the west Asia region has always been considered a strategic area for the America. Documents show US natonal security strategy and behavioral cues, including the Trump era, the focus of US security policy in West Asia is offshore balancing in order to control the enemy with the focus on Iran. In this regard, the purpose of the present research Explaining the efects of the Islam Republic of Iran's missile program on the US security strategy in the West Asia during Donald Trump's presidency. The main queston of the research is that what efect does the Islamic Republic of Iran's missile program have on the US security strategy in West Asia at during Trump's tmee In answer to this queston, this hypothesis is raised that basically, the missile program on the Islamic Republic of Iran leads to the weakening of the US security strategy in west Asia. The research method is descriptve-analytcal and library data collecton resources.
خلاصه ماشینی:
بين نظريـه هـاي روابـط بين الملل ، نظريه اي که بتواند در چـارچوب آن بهتـر و دقيـق تـر ابعـاد تأثيرگـذاري برنامـه موشـکي جمهوري اسلامي ايران را بر راهبرد امنيتي امريکا در غرب آسـيا بيـان کـرد، نظريـه موازنـه قـدرت است ؛ چراکه اساسا برنامه موشکي ايران با برقراري سازوکارهاي موازنـه اي در برابـر راهبـرد امنيتـي امريکا توانسته است ، ضريب امنيت ملي ايران و و درنيتجه قدرت ايـران را در برابـر امريکـا افـزايش دهد.
بنابراين ، نويسندگان به دولت ترامپ پيشنهاد مـيدهنـد، بـراي محـدودکردن توانايي موشکي ايران ، ازجمله مهم ترين ابزارهايي که بايد به کار گيرند شامل موارد ذيل ميشود: - توسعه قابليت هاي تهاجمي نظـامي اعـم از فعاليـت هـا و عمليـات سـايبري عليـه نيروهـا و زيرساخت هاي توليد موشک در ايران که اين کار بايد قبل و يا حين درگيري توسـط امريکـا و يا متحدان منطقه اي امريکا عليه ايران صورت بگيرد؛ - تنظيم کردن يک رژيم تجارت چندجانبه ؛ درحقيقت امريکا بايد بـه کشـورهاي منبـع اصـلي تجارت و انتقال تجهيزات لازم براي ساخت موشک مانند چـين ، جهـت ممانعـت از انتقـال تجهيزات موردنياز براي ساخت موشک فشار بياورد؛ - ارتقاي پدافند غيرعامل در پايگاه هاي هوايي کليدي، بنادر و امکانـات کنتـرل و فرمانـدهي و ديگر نقاط حساس ازطريق روش هايي مانند ارتقاي سطوح ايمني، اختفا و نسخه برداري کـه 1 Brookings Institution 60 هنگام حمله موشکي ايران ، ميتواند ضريب آسيب پذيري داراييهاي محافظت شـده کـاهش دهد و اين مسئله خود ميتواند موجب عدم توانـايي ايـران در دسـتيابي بـه اهـداف نظـامي منطقه اي خود شود؛ - اتخاذ تحريم ها و اعمال فشار ديپلماتيک به کشورهايي که بـه برنامـه موشـکي ايـران کمـک ميکنند.