چکیده:
یکی از مهمترین عوامل شکلدهنده به نگرشها و رفتارهای سیاسی شهروندان در کشورهای مختلف جهانبینی سیاسی مردم است. طبیعی است انتظار داشته باشیم در کشوری که از سویی مردم دیندار هستند و از سویی دیگر حکومت بر مبنای ترکیب دین و مردمسالاری شکل گرفته، دین نقشی پررنگ در جهانبینی سیاسی شهروندان ایفا کند. هرچند مجموعه مطالعات شایان توجهی درباره سنجش دینداری در جامعه ایرانی انجام شده، این مطالعات معمولا با هدف توصیف وضعیت دینداری در جامعه طراحی و اجرا شدهاند و به دینداری به مثابه یک متغیر توصیفگر رفتار شهروندان، خصوصا رفتار سیاسی آنها پرداخته نشده است. در این مقاله سازهای به نام «اسلام سیاسی» پیشنهاد میشود که سنجشگر شدت تمایل شهروندان به حضور دین اسلام در حکومت است. ابتدا رابطه «اسلام سیاسی» با ابعاد مختلف دینداری بررسی میشود و سپس با استفاده از نظرسنجیهای متعدد ملی نشان داده میشود که بر خلاف جناحبندی رایج اصلاحطلب/اصولگرا، «اسلام سیاسی» قدرت زیادی در توصیف نگرشهای مختلف سیاسی در حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی دارد، حتی زمانی که در کنار متغیرهایی مانند ابعاد مختلف دینداری یا گرایش جناحی قرار میگیرد. نشان داده میشود که این متغیر رابطهای با گرایشهای جناحی شهروندان ندارد و در عین حال یکی از ابعاد اصلی تاثیرگذار بر نگرشهای سیاسی در کشور است.
Religion plays an important role in shaping how people see the world around them and has a potentially important effect on political ideologies. Despite the interest in Iran in the past three decades in the study of religion using quantitative methods, there have been hardly any works that take religion as an explanatory variable in explaining political attitudes or political behavior. We propose a construct named political Islam. We show how this construct relates to various dimensions of religiosity, and how it can explain a wide range of political attitudes as an explanatory variable. Not surprisingly, more religious people possess higher levels of political Islam. It is interesting that political Islam has a significant explanatory power in explaining a wide range of political attitudes even when we control for multiple dimensions of religiosity. Similarly, political Islam has a far greater and more significant relationship with political attitudes compared to party identification.
خلاصه ماشینی:
انـدک پژوهش هايـي کـه به بررسـي رابطـه تجربه دينـداري و کنـش سياسـي پرداخته اند، بـا اسـتفاده از نمونه هايـي انجـام شـده که نمونـه تصادفي شـهروندان ايران نيسـتند و بـه هميـن دليـل يافته هـاي اين پژوهش هـا را نمي تـوان به کل کشـور تعميـم داد.
در ايـن پژوهـش ابتـدا بر اسـاس يک پيمايـش ملي بـا جامعه هدف افـراد بالاي ۱۸ سـال در کل کشـور کـه در بهـار ۹۹ انجـام گرفتـه اسـت ارتبـاط هـر يـک از ابعـاد دينـداري بـا تمايـل فـرد به اسـلامي بـودن حکومـت (سـازه اي به نام اسـلام سياسـي ) مـورد مطالعـه قـرار مي گيرد.
پـس از مطالعـه ي رابطـه ابعـاد دينـداري با اسـلام سياسـي ، بـر اسـاس پيمايش ملـي ديگري کـه آن هـم جامعه هدفـش افراد بـالاي ۱۸ سـال کشـور هسـتند و در مـرداد سـال ۹۸ اجرا شـده اسـت ، بـه مطالعه ارتبـاط اسـلام سياسـي بـا طيـف متنوعـي از نگرشهـاي سياسـي مـردم پرداختـه مي شـود.
سـازه اي مشـابه آنچـه در اينجا اسـلام سياسـي ناميده مي شـود، پيـش از اين نيز مـورد اسـتفاده قـرار گرفتـه اسـت (٢٠٠٨ Tezcur and Azadarmaki)، امـا مقاله حاضـر عـلاوه سـه نـوآوري در اين راسـتا عرضـه مي کنـد: اولا، اين سـازه را تدقيق مي کنـد و آن را بـر يـک بنيان نظري اسـتوار مي کنـد؛ ثانيا، در سـطحي ملي ارتباط دينـداري بـا اسـلام سياسـي مـورد مطالعـه قـرار مي گيرد کـه پيـش از اين ، تـا آنجا کـه مـا اطـلاع داريـم ، نـه بـه صـورت منسـجم انجـام شـده اسـت و نه در سـطح ملـي .