چکیده:
از منظر جرمشناسی انتقادی، بزهکاری متأثر از نظام سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و بهویژه ساختار قانونگذاری، عدالت کیفری و تأثیر صاحبان و نوع قدرت است. از جمله نظریة برساختگرایی اجتماعی که قاعدهگذاری در نظام تقنینی یا قضایی را محدود به رفتارهایی میداند که منافع اقلیت حاکم را به خطر میاندازد. لذا جرایم و مفاهیم حقوقی جز در موارد خاص یک برساخته اجتماعی در شرایط خاص زمانی و مکانی هستند. این مقاله با مطالعه 30 پرونده محاکم خانواده شهر ری و قم در سال 1399و مصاحبه با قضات مربوطه و خانوادههای کودکان، از منظر جرمشناسی انتقادی و مشخصاً بر مبنای سنت برساختگرایی، دو جنبه از جرم کودکهمسری (ماده 646 ق.م.ا) را یکی سن قانونی ازدواج و دیگری مفهوم مصلحت در ازدواج کودک (ماده 1041 ق.م) تحلیل میکند. یافتهها حاکی از برساخته بودن این دو جنبه تنها براساس معیارهای اقلیت حاکم بر فرایند قانونگذاری است. لذا، پیوسته امکان برساختزدایی از آنها وجود دارد.
From the perspective of critical criminology, crimes are affected by the political, social, economic system and especially the legislative structure, criminal justice as well as the influence of power. Among them is the theory of social constructivism, which limits the rule-making in the legislative or judicial system to behaviors that sometimes endangers the position and interests of minority in society. Therefore, crimes and legal concepts are only a social construct and reality, which are constructed according to specific temporal and spatial conditions. This article, which is qualitative, descriptive-analytical in terms of method, with the study of 30 family court cases in Rey and Qom in 2020, interviews with family court judges and children's families, from a critical criminological perspective and specifically based on the tradition of constructivism, therefore two aspects of the crime of child marriage (the subject of Article 646 Iraninan penal code) including the legal age of marriage and the concept of the best interst of child in child marriage (both mentioned in Article 1041 civil law), have been critically analysed. The findings indicate that these two aspects are constructed only on the basis of the criteria of the minority governing the legislative process, therefore, it is always possible to deconstruct them
خلاصه ماشینی:
لـذا، برای نشان دادن اینکه این معنا از کودکهمسری بیش از هر چیـز، بازتـابی از دغدغـه هـای برخـی کنشگران حاکم بر فرایند قانون گذاری و برداشت شخصی کنشگرِ تعریف کننده آن است که تنها در طول زمان و به دلیل قدرت کنشگران پیروز در فرایند قانون گذاری تبدیل به امـری مسـلم و چنـان بازنمایی شده است که گویی امکان هـیچ تغییـر در ایـن امـر عینـی مقدسـوجود نـدارد ؛ از نظریـه انتقادی برساخت گرایی اجتماعی برای تحلیل جرم کودکهمسری استفاده شد تا بتـوان بـه کمـک مفروضات آن -از جمله این گزاره مهم که گاه برداشت های موجود از واقعیت را به مثابه خودِ واقعیت و جهان و نه تنها برداشتی از آن مینگریم که ساخته ذهن ماسـت و در نتیجـه بـه سـادگی امکـان برساخت زدایی دارد- این پیام را به خواننده منتقل نمود که برداشت غالب از حـداقل سـن قـانونی ازدواج و مفهوم مصلحت تنها یک برساخته اجتماعی و نه یک حقیقـت ابـدی و ازلـی اسـت .
مقاله حاضر رویکرد میانه از این نظریه برای نشان دادن فهم طبیعـی شـده ی مـا از ریشـه هـای فقهی ازدواج زیر سن بلوغ و مفهوم مصلحت در جرم کودکهمسری، نشـان دادن پیامـدهای منفـی این شکل خاص از تثبیت معنا و گشودن راه های دیگر بـرای فهـم آن و متزلـزل کـردن نظـام هـای معنایی حاکم اتخاذ نموده است در ادامه نظر به الحاق ایران به کنوانسیون حقوق کودک و وجود تفاوت هایی میان قوانین ایران و مفاد کنوانسیون ، بحث با تعارض گفتمـان حقـوق بشـر و گفتمـان محافظـه کـار در تعریـف جـرم کودکهمسری آغاز میشود.