چکیده:
استخراج روششناسی صحیح تحقق پدیدههای اجتماعی - اقتصادی به کشف واقعیت و پیشبینی پدیدههای آتی و سیاستگذاری جهت خلق پدیدههای مطلوب و حذف پدیدههای نامطلوب کمک بسزایی میکند. فردگرایی و جمعگرایی روششناختی به عنوان دو روششناسی عمده در این زمینه مطرحاند که مکاتب مختلف معمولاً متناسب با دیدگاه خود یکی از این دو را برای خود برمیگزینند. ازآنجاکه در پژوهشهایی استخراج این مسئله از مجرای پاسخ به مسئله کارگزار - ساختار و نوع رابطه میان آنها میگذرد، پژوهش حاضر در صدد برآمده از این طریق به روششناسی اقتصاد اسلامی برسد. تحقیق در نهایت با موشکافی در مورد انواع ساختار و معرفی ساختار نرم و بحث در مورد ماهیت آن، با بررسی فردگرایی روششناختی، جمعگرایی روششناختی و امکان وجود شقّ سوم به این نتیجه رسیده که روششناسی شناخت پدیدهها در اقتصاد اسلامی فردگراست. شایان گفتن است تحقیق حاضر به روش اسنادی و کتابخانهای و با مراجعه به آثار اندیشمندان و قرآن کریم به عنوان اصلیترین منبع دینی درصدد پاسخ به این مسئله برآمده است.
Extracting the correct methodology of how socio-economic phenomena are realized helps us to discover the reality and predict future phenomena, as well as policy-making to create desirable phenomena and eliminate undesirable phenomena. Methodological individualism and methodological collectivism are the two main methodologies in this field. Methodologies that variant schools usually choose one of them according to their point of view. Since in some studies, this issue is extracted through the answer to the agent-structure problem and the type of relationship between them, the present study seeks to reach the methodology of Islamic economy. Finally, the study has concluded that the methodology of recognizing phenomena in Islamic economics is an individualistic methodology. This conclusion is the result of analysis to the types of structure, introduction the soft structure and discussing its nature and examining methodological individualism, methodological collectivism and the possibility of a third branch. It should be noted that the present study seeks to answer this question by documentary and library methods and by referring to the works of thinkers and the Holy Quran as the main religious source.
خلاصه ماشینی:
اين نقد جدي به برداشت حدي فوق از فردگرايي روش شناختي (Extreme Methodological Individualism) همچنان وارد بود که محيط نهادي (جامعه ) داراي اثرات واقعي بر افراد است (قاسمي اصل اصطهباناتي، ١٣٩٩، ص ٢٥٣)؛ لذا طرفداران فردگرايي که کماکان خود را ملزم به قبول اختيار افراد در تصميمات اقتصادي خود ميدانستند نتوانستند منکر تأثير محيط نهادي بر رفتار اقتصادي افراد و ايجاد پديده هاي اجتماعي-اقتصادي شوند؛ به طوريکه برخي براي پذيرفتن تأثير محيط نهادي بر رفتار اقتصادي افراد و خارج نشدن از روش شناسي فردگرا محيط نهادي را به عنوان يکي از عوامل تأثيرگذار بر رفتار افراد در نظر گرفته اند؛ افرادي که اساس تصميم گيري شان همان انتخاب عقلايي است (٣٠٥.
برخي ديگر اقرار کرده اند که ترجيحات افراد مسئله اي قابل تغيير است ؛ اما عدم بررسي عوامل تغييردهنده را نه به دليل رد اصل تأثيرگذاري آن که به خاطر خارج نشدن از دايره نظريه خالص اقتصاد ميدانند؛ براي مثال شومپيتر (Schumpeter) که خود به نوعي مبدع واژه فردگرايي روش شناختي شناخته ميشود در همين دسته ميگنجد ( ,٢٠٠٧ ,Hodgson١٦٧ .
تبيين فوق از دو روش شناسي اين فرضيه را قوّت ميبخشد که آنچه ميتواند وجه مميزه آنها از يکديگر باشد پاسخ به سؤال در مورد جايگاه کارگزار و ساختار در شکل گيري پديده هاي اجتماعي ـ اقتصادي است .
سير تحقيق پس از بررسي مفهوم دو روش شناسي فردگرا و جمع گرا، ديدگاه آنها نسبت به مسئله کارگزار ـ ساختار و پاسخ به اين سؤال که «آيا در تحقق پديده هاي اجتماعي ـ اقتصادي کارگزار (فرد) نقش اصلي را ايفا ميکند؟» را استخراج ميکند.