چکیده:
نویسنده به منظور تبیین عوامل موثر بر تصمیم گیری سیاست خارجی ایران در دوره پهلوی دوم به بررسی چرایی اتخاذ برخی تصمیمات در این دوره می پردازد. این پژوهش براساس مدل جیمز روزنا، پنج عامل مورد نظر این مدل یعنی فردی، نقشی، دولتی، اجتماعی و بینالمللی در زمان پهلوی دوم را مورد تفکیک و بررسی قرار میدهد. در این راستا، چهار تصمیم مهم و تاثیرگذار این دوره یعنی تنش زدایی با شوروی، بحران بحرین و واگذاری آن، رفتارهای ایران در بحران نفتی 1967 و 1973 و اقدام نظامی ایران در عمان به صورت شاخص، انتخاب، بررسی و میزان تاثیر هریک از متغیرهای پنجگانه فوق مورد کنکاش قرار می گیرد. به اعتقاد نویسنده در این دوره، تصمیمات سیاست خارجی متاثر از عناصر شناختی و عموما توسط شخص شاه اخذ می شد. نظام شناختی عمدتا متاثر از شخصیت و خلقیات شخص شاه بوده است و برای دستیابی به طرح ویژه فکری مورد نظر شخص، در بین متغیرهای دخیل، متغیر فرد و پس از آن متغیر نظام بین الملل بیشترین تاثیر را در اخذ تصمیات سیاست خارجی داشته اند.
خلاصه ماشینی:
در اين راستا، چهار تصميم مهم و تاثيرگذار اين دوره يعني تنش زدايي با شوروي، بحران بحرين و واگذاري آن ، رفتارهاي ايران در بحران نفتي ١٩٦٧ و ١٩٧٣ و اقدام نظامي ايران در عمان به صورت شاخص ، انتخاب ، بررسي و ميزان تاثير هريک از متغيرهاي پنجگانه فوق مورد کنکاش قرار ميگيرد.
نظام شناختي عمدتا متاثر از شخصيت و خلقيات شخص شاه بوده است و براي دستيابي به طرح ويژه فکري مورد نظر شخص ، در بين متغيرهاي دخيل ، متغير فرد و پس از آن متغير نظام بين الملل بيشترين تاثير را در اخذ تصميات سياست خارجي داشته اند.
تصميمات متعددي در دوره پهلوي دوم درخصوص سياست خارجي اتخاذ شد که مهمترين آنها چهار تصميم مهم و تاثيرگذار بود که عبارت بودند از: تنش زدايي با شوروي، بحران بحرين و واگذاري آن و رفتارهاي ايران در بحران نفت ١٩٦٧ و ١٩٧٣ و دخالت نظامي ايران در عمان .
اين چهار تصميم مهم عبارت بودند از: تنش - زدايي با شوروي، شيوه برخورد با منازعات اعراب و اسرائيل و تحريم نفتي کشورهاي حامي اسرائيل توسط اعراب ، جدايي بحرين از ايران و اعزام نيروي نظامي به عمان و شرکت در جنگ با شورشيان ظفار که در ادامه به بررسي آنها ميپردازيم .
ذکر اين نکته نيز مهم است که در دوره پهلوي دوم ، فقدان آزادي عمل براي تصميم گيرندگان سياست خارجي نه برخاسته از الزام هاي مسئوليتي بلکه ناشي از عدم تنفيذ اختيار تصميم گيري بود.