چکیده:
از چالشانگیزترین مباحث مرتبط با فهم قرآن، مسئلهی «تأویل» است که در طی قرون متمادی پیوندی وثیق با نزاعهای کلامی یافته و مکاتب کلامی مبتنی بر پیشفرضهای معرفتی خود، از آن در فهم قرآن بهره برده یا با آن مخالفت نمودهاند. اوج بحث از این مسئله، در فهمِ صفات خبری خداوند متجلی است که بیشتر فرقههای کلامی این صفات را متشابه میدانند و آنها را تأویل میکنند. اما برخی دیگر با جمود بر ظاهر آیات، از تأویل خودداری میکنند. شناخت و احصاء رویکردهای مختلف در این زمینه و ارزیابی نقاط قوت و ضعف آنها، نیازمند بررسی تطبیقی آنها با یکدیگر است. این مقاله از رهگذر مطالعهی منابع کهن فرق اسلامی و با استفاده از روش «توصیف و تحلیل» در پی ارائهی تصویری روشن از رویکردهای کلامی گوناگون در مواجهه با مسئلهی «تأویل» است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که دو رویکرد عمدهی کلامی در اینباره وجود دارد: 1) رویکرد تشبیهی و 2) رویکرد تنزیهی که خود شامل سه قرائت تنزیهی اهل تفویض، معتزله و امامیه میباشد.
One of the most challenging issues related to understanding the Qur'an is the issue of "interpretation", which has been closely linked to theological disputes for centuries.And theological schools, based on their epistemological presuppositions, have used or opposed it in understanding the Qur'an.The culmination of the discussion of this issue is manifested in the understanding of the news attributes of God that most theological sects consider these attributes as similar and interpret them.But others refuse to interpret by insisting on the appearance of the verses. Recognizing and enumerating different approaches in this field and evaluating their strengths and weaknesses, requires a comparative study of them with each other.This article seeks to provide a clear picture of various theological approaches to the problem of "interpretation" by studying the ancient sources of Islamic difference and using the method of "description and analysis".The results of the research indicate that there are two main theological approaches in this regard: 1) metaphorical approach and 2) purgatory approach, which includes three purgatory readings of the delegates, Mu'tazilites and Imams.
خلاصه ماشینی:
با اين حال نظريه ي «بلا کيف » دو اشکال بزرگ دارد: ابهام در نظريه پردازي و تعطيل خرد در فهم صفات ؛ ابهام و اجمال در ايده ي «بلا کيف » از آن جا ناشي ميشود که معتقدان به آن ، از يک سو به ظاهر صفات باور دارند و از سوي ديگر، به گمان خويش ، با ذکر قيد «بلا کيف »، خود را از افتادن به ورطه ي تشبيه نجات داده اند، درحاليکه در سخن اشعري که «صفات خبري بر همان معني حقيقي [در مقابل معناي مجازي] حمل ميشود، اما کيفيت ندارد» [براي نمونه درباره ي صفت يد] موضوع از دو حال خارج نيست : يا اينکه «دست » ويژگيهاي مادي را ندارد که ديگر به آن «دست » گفته نميشود، و يا اينکه همچنان داراي ويژگيهاي «دست » است ، که بار ديگر مشکل تجسيم پيش ميآيد (عليزاده موسوي، ١٣٩٣ش : ١٠٣/٢).
رويکرد آن ها دقيقا مطابق با ديدگاه اهل تجسيم است ، با اين تفاوت که براي دوري از شائبه ي تشبيه ، از قاعده ي «بلا کيف » مطابق با قرائت ابن تيميه که دوره سوم شماره ٥ پاييز و زمستان ٩٩ معتقد بود: «کيفيت وجود دارد، اما چگونگي آن براي ما روشن نيست » (ابن تيميۀ، ١٤٢٦ق : ١٦٤/١٣) استفاده کرده اند.