چکیده:
با آغاز نهضت ترجمه در سده های دوم و سوم هجری، ورود علوم عقلی به جهان اسلام، تطور و تکامل علم کلام و تکوین نحله های کلامی در میان مسلمانان، علمای جهان اسلام اهتمام به فراگیری این علوم نمودند. مجموع این عوامل موجب گردید دیدگاه های کلامی علمای مسلمان در تالیفات مختلفشان از جمله دیدگاههای تفسیری، کلامی ایشان ظهوری مشهود پیدا کند. این تحقیق با کاربست روش توصیفی-تحلیلی درصدد پاسخگویی به این سوال است که دیدگاههای کلامی در شکل گیری و تدوین قواعد علم نحو عربی چه اثراتی داشته است. بررسی توصیفی تحلیلی این مسئله حاکی از آن است که نقش بسزای علم کلام در تکوین و تنظیم دیدگاههای نحوی در ابواب گوناگون نظیر: علل نحوی، تنازع، جایگاه فاعل و مفعول و اعراب آن دو، و... موجب پدید آمدن مسائلی چون عامل و معمول، علل نحوی، ظواهر اعراب اصلی و فرعی، ابواب و قواعد جزئی علم نحو گشت که بازتاب آن کاملا مشهود است.
With the beginning of the translation movement in the second and third centuries AH, the entry of rational sciences into the Islamic world, the evolution of theology and the development of theological disciplines among Muslims, the scholars of the Islamic world sought to learn these sciences. The combination of these factors caused the theological views of Muslim scholars to appear in their various writings, including interpretive and theological views. Using descriptive-analytical method, this research seeks to answer the question of what effects theological views have had on the formation and formulation of the rules of Arabic grammar. Analytical descriptive study of this issue indicates that the important role of theology in the development and regulation of syntactic views in various chapters such as: syntactic causes, conflict, the position of the subject and the object and the Arabs of the two, and ... causes issues such as factor and Common, syntactic causes, appearances of major and minor Arabs, chapters and partial rules of grammar became fully apparent.
خلاصه ماشینی:
بررسي توصيفي تحليلي اين مسئله حاکي از آن است که نقش بسزاي علم کلام در تکوين و تنظيم ديدگاه هاي نحوي در ابواب گوناگون نظير: علل نحوي، تنازع ، جايگاه فاعل و مفعول و اعراب آن دو، و...
برخي نيز معتقدند علت نامگذاري علم کلام به آن دليل اســت که اين علم پيرامون مســائلي که معمولا درباره آنها ســکوت شــده ســخني رانده است (عبدالرزاق ،٢٠٠٩: ٢٦٧).
عوامل نحوي مقوله عامل و معمول از مقولات کلام اســـت که در آرا و افکار علماي نحو بازتابي شـــگرف داشـــته است (همان :١٧٣-١٧٢) اين امر برخاسته از قاعده علت ومعلولي معروف است ، که در آن هر اثر ناشي از يک موثر بوده وعواملي چون موثرات حقيقي تاثيرات بســزاي دارد.
(امين علي،بي تا،١: ١٧٥) حرکت اعرابي ناشــي از عامل ســبب تجلي دو ديدگاه در مذاهب کلامي اشعري و معتزله شد: - ديدگاه نخست : که ديدگاه بيشتر عالمان نحو و جمهور از سيبويه و فراءاست که قائل به تفسير دلالتي شــدند؛ يعني علت ايجاد کننده حرکات اعرابي را همان عوامل لفظي يا معنوي يا مقدر مي دانند(قرطبي،١٩٨٢: ٧٦) در اين نگاه الفاظ داراي قدرت ايجاد اعراب بوده و با تغيير عامل ، اعراب نيز متفاوت مي شود.
(همان ،٦٩) ابن جني نيز در الخصائص بيان مي دارد صحيح نيست که عامل لفظي و معنوي رفع و نصب و جر و جزم باشد، در حالي که عامل همه اين موارد اعرابي خود گوينده سخن و متکلم است نه چيزديگر.