چکیده:
توجه به مکان بهمثابه امری اصیل و مفهوم طبیعی در تفکر یونان باستان با تلقی از مکان بهمثابه امری انتزاعی، ممتد، کمی و قابلاندازهگیری در اندیشۀ مدرنْ مفاهیم، نتایج و صورتبندیهای متفاوتی را رقم زده است. با کمرنگ شدن گوهر مکان و حقیقت سکنیگزیدن در ساحت اندیشۀ مدرن، مارتین هیدگر با دیدنیکردن مکان و توجه به حقیقت مکان، به مفاهیم و اصطلاحاتِ در-جهان-بودگی دازاین، باشندگی، سکنیگزینی و مکانمندی او پرداخته است. بهتعبیر هیدگر ما «باشندگانیم»؛ دازاینی ماهیتاً مکانمند، در جهانی مکانمند. جستار حاضر با توجه به گوهر و حقیقت مکان در اندیشۀ هیدگر به تحلیل و بازخوانی روایت بِشر حافی در تذکرةالاولیاء پرداخته است و با تأکید بر این مهم که هستمندی دازاین در گرو موقعیتمندی اوست، به تحلیل موقعیتی که در «یک روز»، «در راهی» برای بشر حافی اتفاق میافتد، میپردازد و نشان میدهد که چگونه انتخاب و موضعگیری بشر حافی نسبت به یک اتفاق ساده و عادی، آن اتفاق را از آنِ بشر حافی میکند (رویدادِ از آنِ خودکننده) و امکانهای پیش رویش را گسترش میدهد. در پس این رویداد، بشر حافی در یک پیام قدسی فراخوانده میشود و او در «راه» که بهظاهر محل گذشتن و عبور کردن است، به امنیت و آسودگی میرسد. در آن میباشد و سکنی میگزیند و این باشیدن، زمینهساز وحدت چهارگانه/ حضرات اربعۀ آسمان، زمین، میرایان و ایزدان میشود. زیستن و هستن بشر حافی در راه، با شدن و صیرورت محقق میشود و او در راه به باشندگی و آرامش میرسد.
Considering space as an original matter and natural concept in ancient Greece thought in contrast to assuming it as something abstract, continued, quantitative, and measurable in modern thought has resulted in different concepts, conclusions, and formalizations. With the essence of space and the truth of residing diminishing in the sphere of modern thought, Martin Heidegger strived to focus on the concepts of being-in-the-world of Dasein, residence, inhabitance, and spatiality through visualizing space and considering space’s truth. In Heidegger’s words, we are ‘residents’; essentially-spatial Dasein, in a spatial world. The present study was an attempt to analyze and re-read Beshr-e Hafi’s narration in Tazkirat al-Awliya considering the essence and truth of space in Heidegger’s thought. Emphasizing on this important issue that Dasein’s existence is engaged in his conditionality, the present article deals with situational analysis of what happens in ‘one day’, ‘on the way’ for Beshr-e Hafi. It shows how Beshr-e Hafi’s decision and stance concerning a simple, ordinary incident makes that incident his own (owning event) and expands the options before him. After this event, Beshr-e Hafi is recalled by a divine message and he achieves safety and relief on the ‘path’ that is apparently a place for passing and moving on. He is there, inhabits there, and this residence paves the way for the quadripartite unity of the Geviert; the Fourfold of the heavens, world, mortals, and gods. Living and being of Beshr-e Hafi is realized on the way with becoming and transforming and he achieves serenity on the way to residence.
خلاصه ماشینی:
جستار حاضر با توجه به گوهر و حقيقت مکان در انديشة هيدگر بـه تحليـل و بـازخواني روايـت بشر حافي در تذکرةالاولياء پرداخته است و با تأکيد بر اين مهـم کـه هـست منـدي دازاين در گرو موقعيت مندي اوست ، بـه تحليـل مـوقعيتي کـه در «يـک روز»، «در راهي » براي بشر حافي اتفاق مي افتد، مي پردازد و نشان مي دهد که چگونه انتخـاب و موضع گيري بشر حافي نسبت به يک اتفاق ساده و عادي ، آن اتفاق را از آن بشر حافي مي کند (رويداد از آن خودکننده ) و امکـان هـاي پـيش رويـش را گـسترش مي دهد.
در کم رنگ شـدن گوهر مکان و بي مکاني زيست مدرن ، مارتين هيدگر در جست وجوي معناي زنـدگي -کـه يکي از مهم ترين دغدغه هاي فکري اوست - در نقدي کوبنده به تجدد/ نوبودگي ، فناوري ، آفات تجدد و فقدان امر متعالي (پي يين ، ١٣٨٢: ١٢٠-١٢١ و سـوفر، ١٣٨٢: ٥٩) بـا آشـکار کردن گوهر مکان و ديدني کردن حقيقت سکني گزيدن ١/ باشـيدن ٢، بـه نـسبت دازايـن ٣ بـا فصلنامة علمي ادبيات عرفاني ، سال ١٣، شماره ٢٦، پاييز ١٤٠٠ / ٣٧ مکان ، درجهان بودگي ٤ دازاين و مکان مندي ٥ او مي پردازد.
جــستار حاضــر باتوجــه بــه جهــت گيــري هيــدگر از مفــاهيم باشــيدن / ســکني گزيــدن ، مکان مندي دازاين و چگونگي اين بودن / زيستن به تحليل و واکاوي روايـت زنـدگي بـشر حافي در تذکرةالاولياء عطار مي پردازد و نشان مي دهـد کـه چگونـه بـشر بـا يـک انتخـاب / موضع گيري ، امکاني را براي خويش رقم مي زند که در پـس آن در گـسترة زمـين بـه مثابـه خانه ، مأمن و قرارگاه سکني مي گزيند؛ اين باشـندگي - پـس از رخـداد/ واقعـه زنـدگي در پابرهنگي بشر حافي تأييد مي شود.