چکیده:
یکی از مهمترین نیازهای صنایع دفاعی کشورهای در حال توسعه، تصمیمگیری در رابطه با چگونگی نوآوری در بخشهای دفاعی به دلیل گستردگی مأموریتها در بخشهای مختلف عملیاتی و رزمی، فرماندهی و کنترل، فناوری، ساخت و نگهداری تجهیزات و ادوات نظامی و حتی پشتیبانی و خدمات اداری و مالی یک موضوع کلیدی محسوب میشود. به همین دلیل، مقالۀ حاضر با هدف تحلیل تعامل عوامل مؤثر بر نوآوری سازمانهای دفاعی با استفاده از رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) به رشته تحریر درآمده است و تلاش میکند به این پرسش اصلی که برای نوآوری سازمانهای دفاعی چه عوامل و معیارهایی میتواند مثمرثمر باشد، پاسخ دهد. این مقاله حاصل پژوهشی است که از نظر هدف، کاربردی از نظر روش تحلیلی - پیمایشی و از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری مورد مطالعه در این پژوهش صاحبنظران دانشگاهی و خبرگان آشنا به مباحث نوآوری، نوآوری سازمانی، مباحث مدیریت دولتی، مدیریت آموزشی و مدیران میانی و عالی سازمانهای دفاعی میباشند که به صورت نمونهگیری هدفمند و بر اساس جدول مورگان تعداد 150 نفر تعیین گشت. برای جمعآوری اطلاعات از یک پرسشنامۀ محققساخته متشکل از 100 سؤال استفاده شد و پایایی آن 980/0 محاسبه شد و از آنجاییکه دادهها نرمال بودند، برای تجزیه وتحلیل آنها از آزمون تحلیل عاملی با استفاده از نرمافزار لیزرل بهرهجویی شد و برای سطحبندی آنها از رویکرد مدلسازی ساختاری – تفسیری (ISM) استفاده گردید. عمدهترین نتایج پژوهش به این قرار است: برای دستیابی به نوآوری سازمانی سازمانهای دفاعی محرکهای فضای کاری مناسب؛ عوامل درونی سازمانی؛ بینش و اهداف مشترک بین کارکنان؛ برنامههای انگیزشی و حمایتی؛ مدیریت فناوری اطلاعات؛ مدیریت افراد؛ مدیریت دانش؛ آموزش و فرآیند یادگیری کارکنان؛ تحقیق و توسعه؛ ویژگیهای مدیریتی؛ فرآیند محوری بودن؛ آیندهنگری؛ مدیریت خلاقیت؛ نوآوری در رفتار؛ نوآوری در فرآیند؛ نوآوری در محصول؛ نوآوری در راهبرد و نوآوری در بازار مؤثر هستند.
Because of the expanded missions in various areas such as operation, military, command and control, technology, construction and maintenance of military equipment and weapons, and even in logistics, administrative and financial services; innovation in defense departments is one of the key issues. This study aims to analyze the interaction of effective factors on innovation of defense organizations using the Interpretative Structural Modeling (ISM) approach and attempts to answer the main question which factors can be useful for innovation of defense organizations. In this applied study the method of research is analytical-survey in correlational type. A researcher-made and reliable questionnaire (r=0.980) containing 100 items were distributed among 150 purposefully selected academic experts who are familiar with the issues of innovation, organizational innovation, public administration, educational administration. Since the data were normal, collected data were analyzed via factor analysis through LISREL software and were leveled through Interpretative Structural Modeling Approach (ISM). The main results of the research are as follows: To achieve organizational innovation in defense organizations following items are important: proper working environment stimuli; internal organizational factors; common insights and goals among employees; motivational and supportive programs; IT administration; people administration; knowledge management; education and learning process of staff; research and development; management features; being process-oriented; foresightedness; creativity management; innovation in behavior; innovation in process; innovation in product; innovation in market and strategy.
خلاصه ماشینی:
مقاله حاضر با هدف «شناسايي روابط بين عوامل مؤثر بـر نـوآوري سـازمان هـاي دفـاعي بـا رويکرد مدل سازي ساختاري تفسيري ISM» به رشته تحرير درآمده است و درصـدد پاسـخ بـه اين سؤال اصلي است که عوامل سازماني مؤثر بر نوآوري سازمان هاي دفاعي کدامند؟ همچنـين براي مشخص شدن رابطه بين عوامل و ترتيـب اهميـت آنهـا از يکـي از رويکردهـاي تحقيـق در عمليات نرم به نام مدل سازي ساختاري تفسيري (ISM) استفاده گرديد که ايـن رويکـرد بـراي شناسايي و خلاصه سازي روابط ميان متغيرهاي مختلفي استفاده ميشـود کـه يـک موضـوع يـا مسئله را تعريف ميکنند.
Aghion, Bloom, Allred, Park رديف ابعاد رديف مؤلفه منبع ٣٧ کسب دانش و اطلاعات جديد استفاده از ابزارهاي مختلف جهت دستيابي به 38 دانش انتقال و رد و بدل شدن دانش اعضا سازمان 39 بين يکديگر (شفقت و توانايي سازمان در به وجود آوردن و توليد پاشاييهولاسو،١٣٩٥)، ٤٠ دانش و هم چنين تثبيت و حفاظت آن در (دهقانيپوده ، پاشاييهولاسو،١٣٩٥)، ٧ مديريت سازمان (دهقانيپوده ، دانش پاشاييهولاسو،١٣٩٦)، مورد سنجش قرار دادن وضعيت دانش و (بيانچي و 41 داراييهاي دانشي سازمان همکاران ٢٠١١،١)، (منتيون ٢٠١١،٢) ايجاد ارتباط با نهادهاي علمي به ويژه 42 دانشگاه ها به عنوان يکي از منابع دانش جديد برخورداري از دانش تخصصي مديريت 43 کسب وکار ٤٤ مديريت راهبردي دانش ارائه برنامه هاي آموزشي متنوع براي تجهيز 45 کردن ذهن و مهارت هاي نوآورانه کارکنان (شفقت و آموزش و ٤٦ ارتقاء سطح تحصيلات دانشگاهي کارکنان (دهقانيپوده ، پاشاييهولاسو،١٣٩٥)، فرآيند ٨ يادگيري بهبود محيط و فضاي کار به منظور بالا بردن پاشاييهولاسو،١٣٩٥)، (هايزينگ ٢٠١٥،٣)، کارکنان ٤٧ روحيه کارکنان در راستاي انجام فعاليت هاي (ناهاپيت و نوآورانه قوشال ٢٠١٥،٤) ٤٨ داشتن آزادي عمل و مشارکت بيشتر در 1 .